چند پارتی

چند پارتی؟!

p:5

دختر زجر کشیده:)

شب شده بود دخترک توی تختش نشسته بود که صدایی شنید..
در اتاقو باز کرد و دید پدرش اونجا ایستاده و با پوزخند چندشی بهش نگاه میکنه یهو با حرکتی اومد داخل و در رو قفل کرد و با صدایی گفت:

جونگکوک:هرزه ی دوست داشتنی یه حالی بهم میدی؟

دخترک تا الان هیچی نمیگفت ولی روی کلمه ی "هرزه"بشدت حساس بود و تا الان اگه دختری اینو بهش میگفت سالم نمیموند.بدون شک! با این کلمه دیگه نتونست طاقت بیاره و محکم با پا کوبید به قسمت حساس جونگکوک لب زد:

دهنتو ببند..تا..الان ،چیزی بهت نگفته بودم ولی ..حق گفتن این کلمه رو نداری عوضی

با خشم خیلی زیادی گفت

جونگکوک:زبون در آووردی!نه خوشم اومد ..احمق

با گفتن این کلمه سیلی محکمی به صورت دختر زد ...حرف های بدی میزد و بعد از هر کلمه کتکی به دختر بیچاره نسار میکرد

تا اینکه بیهوش شد.جونگکوک ولش کرد و بیخیال یه اتاقش رفت ..
صبح روز بعد با صدای جیغ و گریه ی همسرش بیدار شد ..
به دنبال صدا حرکت کرد و با چیزی که دید تعجب کرد!
دخترکش با بدنی غرق خون افتاده بود روی زمین و داشت به سختی دستشو براش تکون میداد.
سریعا به سمتش رفت و با شوک و گریه نگاهش میکرد و به سختی لب زد:

جونگکوک:......
دیدگاه ها (۰)

چند پارتی؟!p:6دختر زجر کشیده:)چونگکوک:غلط کردم،فقط..فقط دووم...

چند پارتی؟!p:7دختر زجر کشیده:)با شنیدن این حرف سرش سوت کشید....

چند پارتی؟!p:4دختر زجر کشیده:)جونگکوک:عزیزم ،من میتونم بهت ی...

چند پارتی؟!p:3دختر زجر کشیده:)دختر چند دقیقه داشت اون شبکه ر...

Part:25_________________________لونا: هرکاری بگی انجام میدمج...

زود قضاوت نکن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط