ویو جیمین

ویو جیمین
باید یکاری کنم ات برگرده تا کوک از این وضعیت دربیاد رفتم سراغ مادر ات شمارشو از اجوما گرفتم و زنگ زدم
مادر ات + = جیمین
+الووو
=الو سلام خانم لیم
+سلام ببخشید شما؟
=دوست کوک هستم جیمین
+اهان خوبی پسرم.
=ممنون.... ببخشید یه درخواستی ازتون داشتم
+بگو پسرم
=کوک و ات دعوا کردن...
+بله میدونم
=ازتون میخوام کمک کنین تا دوباره ات برگرده حال کوک اصلا خوب نیست
+خودمم میخوام ولی...
=ولی چی
+ولی ات گوش نمیده
=شما به حرف من گوش کنین قول میدم ات برگرده باشه
+من چیکار میتونم بکنم
=خب شما باید.... (انتظار ندارین که لو بدم😂)
+باشه ولی مطمئن نیستم بشه
=روی من حساب کنین..
+باشه....
ویو ات
رو تختم دراز کشیده بودم به جونگکوک فکر میکردم دلم براش تنگ شده بود ولی نه ات اصلا نم دلت تنگ نشده(از خداتم باشه دختره ی پرو😂😡)
تو فکرش بودم که یهو در زدن
ات = +مادرش
=بیا تو
+دخترم خوبی؟
=اره مامان
+خواستم بگم امروز میخوام برم بیرون توهم باید بیای
=مامان متاسفم اصلا حوصله ندارم
+همین که گفتم تا دو ساعت دیگه اماده شو
اه همینو کم داشتم
= چشم مامان
+خوبه...
رفت بیرون

میدونم خیلی افتضاح شد این پارت اما ممنون میشم با حمایتاتون بهم اشتیاق نوشتن بدین
دیدگاه ها (۶)

ویو کوک امروز با جیمین قراره بریم بار، اون خیلییی مهربونه را...

ویو اتظهر شده بود دیگه وقت رفتن بود امادع شده بودم یه لباس ن...

اون اون جونگکوک بود جونگکوک از موهام گرفت و بلندم کردکوک: چط...

اگه جونتو دوست داری اینکارو نکن ارباب جئون قلبش از سنگه کافی...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط