پارت³⁴
پارت³⁴
...............
صب با صدایه همسایه هایه رو مخم بیدار شدم نشستم رو تخت و یکم فک کردم که الان باید چیکار کنم تا ویندوزم بالا اومد سریع حموم کردم و کارامو کردم وسایلمو اماده کردم بعد که کارامو انجام دادم رفتم صبحانه درست کردم موقع خوردن صبحانه به کار هایه شرکتم رسیدم این چند روز خیلی تنبلی کردم صبحانم که تموم شد بلند شدم موهامو درست کردم یه بافت کوچیک زدم یه ارایش ساده و لباسمو پوشیدم یکم خودمو نگا کردم و وستیلامو چک کردم که چیزی یادم نرفته باشه رفتم بیرون هوا سرد بود یه تاکسی گرفتم و به سمت باغی که میخواستیم جشن بگیریم رفتم .
چون دور بود تصمیم گرفتم با گوشیم مشغول شم تا روشنش کردم پیام هایه کوک بالایه صفحه به چشم اومد
_ کجایی ؟ .... اماده شدی؟ .... بیام دنبالت .... خوابیییی؟
خودش یهو زنگ زد و منم حواب دادم
_ الو
؛؛ بله
_ چرا جواب پیاممو ندادی؟
؛؛ خواب بودم
_ الان کجایی
؛؛ دارم میرم سمت باغ
_ با تاکسی میری؟
؛؛ نه با شتر سر کوچه میرم با تاکسی میرم دیگه !
_ خا حالا پیاده شو دارم میام
؛؛ چرا ؟ خودت بیا دیگه به من چیکار داری
_ گفتم پیاده شو دارم میام !
؛؛ باشه
ادرسو دادم و پول تاکسیو دادم پیاده شدم ... هوا سرد بود باد میومد منم که فقط که ژاکت داشتم .... پس کجاس من دارم میمیرم از سرما اصن تقصیر منه بهش گوش دادم تا این برسه من زیرپام علف سبز میشه نکنه الکی گفته ؟ بیا اینم روش ... داشتم با خودم حرف میزدم که یه ماشین جلوم ترمز کرد من فک نمیکردم کوک باشه برا همین پشت باش کردم و اونور تر واسادم که شیشه رو داد پایین
_ نمیخوای سوار شی؟
؛؛ چرا اینقدر دیر کردی یخ زدم
_ خوب چیکار کنم منم داشتم از خونه میومدم دیگه ... حالا سوار شو
سوار شدم و راه افتادیم راهش دور بود ... معلومه دوره این چه حرفیه بیرون شهره ها گوشیمو دراوردم و دوباره مشغول شدم تو اینستا میچرخیدم که صدایه کوک بلند شد
_ یه چیزی بگو چرا ساکتی
؛؛ چی بگم ؟
_ هرچی یکم حرف بزنیم تا برسیم
؛؛ عا راستی دوستات نمیان منظورم تهیونگو جهیوپو و ...
_ بگم بیان؟
؛؛ اره چرا که نه بیان
_ باشه گوشیمو وردار زنگ بزن
؛؛ به من چه گوشی توعه
_ تو میخوای مهمون دعوت کنی مهمونی توعه
؛؛ میگم زنگ بزن
_ تو زنگ بزن
؛؛ تو بزننن
_ تو بزن
؛؛ وای دیوونم کردی باشه رمزززز
_ اسم خودمه
؛؛ از خود راضی
_ چیه خوب هوشمندانه هست
؛؛ کجاش هوشمندانه؟
_ کسی چه میدونه من اسممو گذاشتم همه میگردن دنبال تاریخ تولد و این چرتو پرتا درصورتی که رمزو میدونن
؛؛ نه بابااا خوشم اومد
بعد از اینکه زنگ زدم و دعوتشون کردم گوشیشو گذاشتم پیش خودم و از پنجره بیرونو تماشا کردم
...............
صب با صدایه همسایه هایه رو مخم بیدار شدم نشستم رو تخت و یکم فک کردم که الان باید چیکار کنم تا ویندوزم بالا اومد سریع حموم کردم و کارامو کردم وسایلمو اماده کردم بعد که کارامو انجام دادم رفتم صبحانه درست کردم موقع خوردن صبحانه به کار هایه شرکتم رسیدم این چند روز خیلی تنبلی کردم صبحانم که تموم شد بلند شدم موهامو درست کردم یه بافت کوچیک زدم یه ارایش ساده و لباسمو پوشیدم یکم خودمو نگا کردم و وستیلامو چک کردم که چیزی یادم نرفته باشه رفتم بیرون هوا سرد بود یه تاکسی گرفتم و به سمت باغی که میخواستیم جشن بگیریم رفتم .
چون دور بود تصمیم گرفتم با گوشیم مشغول شم تا روشنش کردم پیام هایه کوک بالایه صفحه به چشم اومد
_ کجایی ؟ .... اماده شدی؟ .... بیام دنبالت .... خوابیییی؟
خودش یهو زنگ زد و منم حواب دادم
_ الو
؛؛ بله
_ چرا جواب پیاممو ندادی؟
؛؛ خواب بودم
_ الان کجایی
؛؛ دارم میرم سمت باغ
_ با تاکسی میری؟
؛؛ نه با شتر سر کوچه میرم با تاکسی میرم دیگه !
_ خا حالا پیاده شو دارم میام
؛؛ چرا ؟ خودت بیا دیگه به من چیکار داری
_ گفتم پیاده شو دارم میام !
؛؛ باشه
ادرسو دادم و پول تاکسیو دادم پیاده شدم ... هوا سرد بود باد میومد منم که فقط که ژاکت داشتم .... پس کجاس من دارم میمیرم از سرما اصن تقصیر منه بهش گوش دادم تا این برسه من زیرپام علف سبز میشه نکنه الکی گفته ؟ بیا اینم روش ... داشتم با خودم حرف میزدم که یه ماشین جلوم ترمز کرد من فک نمیکردم کوک باشه برا همین پشت باش کردم و اونور تر واسادم که شیشه رو داد پایین
_ نمیخوای سوار شی؟
؛؛ چرا اینقدر دیر کردی یخ زدم
_ خوب چیکار کنم منم داشتم از خونه میومدم دیگه ... حالا سوار شو
سوار شدم و راه افتادیم راهش دور بود ... معلومه دوره این چه حرفیه بیرون شهره ها گوشیمو دراوردم و دوباره مشغول شدم تو اینستا میچرخیدم که صدایه کوک بلند شد
_ یه چیزی بگو چرا ساکتی
؛؛ چی بگم ؟
_ هرچی یکم حرف بزنیم تا برسیم
؛؛ عا راستی دوستات نمیان منظورم تهیونگو جهیوپو و ...
_ بگم بیان؟
؛؛ اره چرا که نه بیان
_ باشه گوشیمو وردار زنگ بزن
؛؛ به من چه گوشی توعه
_ تو میخوای مهمون دعوت کنی مهمونی توعه
؛؛ میگم زنگ بزن
_ تو زنگ بزن
؛؛ تو بزننن
_ تو بزن
؛؛ وای دیوونم کردی باشه رمزززز
_ اسم خودمه
؛؛ از خود راضی
_ چیه خوب هوشمندانه هست
؛؛ کجاش هوشمندانه؟
_ کسی چه میدونه من اسممو گذاشتم همه میگردن دنبال تاریخ تولد و این چرتو پرتا درصورتی که رمزو میدونن
؛؛ نه بابااا خوشم اومد
بعد از اینکه زنگ زدم و دعوتشون کردم گوشیشو گذاشتم پیش خودم و از پنجره بیرونو تماشا کردم
۲۲.۹k
۲۵ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.