پارت
پارت ۱۷
*************
مینهی: سونهی لازم نیست نگران باشی، وضعیت سلامتت خیلی خوبه ، اینکه دیشب همچین حسی رو داشتی فقط بخاطر اینکه مرور خاطرات کردی ، تو حالت خوبه اما نباید راجب اینکه دوباره افسرده شدی و دوباره آسیب پذیر شدی حرفی به خودت بزنی ، چون تو یه زن قوی هستی، تویی که همیشه طرف حقو گرفتی تویی که از زن هایی که قربانی اتفاقات ناگوار شده دفاع کردی و بهشون امید بخشیدی...حق نداری از خودت ناامیدشون کنی...فهمیدی؟ چون تو...یه زن قدرتمند و مستقلی
درسته من یه زن قوی و مستقلم ، من دیگه زیر سایه ی هوانگ هیونجین نیستم ، چرا باید همچین افکاری تویه ذهنم بیاد؟
+ازت واقعاً ممنونم مینهی ، هروقت باهات صحبت میکنم حس سبکی بهم دست میده... اگه نبودی درمانم اینقدر سریع پیش نمیرفت
_خواهش میکنم خوشگلم...من وظیفمه که به عنوان یه روانپزشک به بیمارام که نه ، خواهرام و برادرام کمک کنم
+من دیگه برم ، یه شماره ی ناشناسی از صبح باهام هی تماس میگیره ، خداحافظ
خداحافظی کردیمو از محل کارش بیرون زدم ، تویه ماشین نشستم و شماره رو گرفتم
چندین بوق خورد اما جواب داده نشد ، یبار دیگه زنگ زدم اینبار با بوق سوم تلفن رو برداشتن
۰۰۰سلام...خانم لی سونهی؟
+سلام بله خودم هستم ، شما؟
۰۰۰جناب آقای کیم یورام به جرم قتل خانوم اوه یون سه دستگیر شدند همه ی مدارکی که دردسترس هست به ایشون ربط داده میشن، ایشون شمارو به عنوان وکیلشون معرفی کردند لطفاً هرچه سریعتر به اداره پلیس مراجعه کنید
+چ.... چی ؟
*************
مینهی: سونهی لازم نیست نگران باشی، وضعیت سلامتت خیلی خوبه ، اینکه دیشب همچین حسی رو داشتی فقط بخاطر اینکه مرور خاطرات کردی ، تو حالت خوبه اما نباید راجب اینکه دوباره افسرده شدی و دوباره آسیب پذیر شدی حرفی به خودت بزنی ، چون تو یه زن قوی هستی، تویی که همیشه طرف حقو گرفتی تویی که از زن هایی که قربانی اتفاقات ناگوار شده دفاع کردی و بهشون امید بخشیدی...حق نداری از خودت ناامیدشون کنی...فهمیدی؟ چون تو...یه زن قدرتمند و مستقلی
درسته من یه زن قوی و مستقلم ، من دیگه زیر سایه ی هوانگ هیونجین نیستم ، چرا باید همچین افکاری تویه ذهنم بیاد؟
+ازت واقعاً ممنونم مینهی ، هروقت باهات صحبت میکنم حس سبکی بهم دست میده... اگه نبودی درمانم اینقدر سریع پیش نمیرفت
_خواهش میکنم خوشگلم...من وظیفمه که به عنوان یه روانپزشک به بیمارام که نه ، خواهرام و برادرام کمک کنم
+من دیگه برم ، یه شماره ی ناشناسی از صبح باهام هی تماس میگیره ، خداحافظ
خداحافظی کردیمو از محل کارش بیرون زدم ، تویه ماشین نشستم و شماره رو گرفتم
چندین بوق خورد اما جواب داده نشد ، یبار دیگه زنگ زدم اینبار با بوق سوم تلفن رو برداشتن
۰۰۰سلام...خانم لی سونهی؟
+سلام بله خودم هستم ، شما؟
۰۰۰جناب آقای کیم یورام به جرم قتل خانوم اوه یون سه دستگیر شدند همه ی مدارکی که دردسترس هست به ایشون ربط داده میشن، ایشون شمارو به عنوان وکیلشون معرفی کردند لطفاً هرچه سریعتر به اداره پلیس مراجعه کنید
+چ.... چی ؟
- ۱.۹k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط