پارت
پارت ۱۸
چی میشنیدم؟یون..یون سه... اشکام به سرعت جاری شدن و روی زمین افتادم نه...نه این امکان نداره... یون سه...همسر سابق یورام بود، اون دوست مشترک من و هیونجین بود...اون...اون برام عزیز بود...دوستم بود...نه...نه این امکان نداره...یورام نمیتونه...نمیتونه اون رو کشته باشه...اون مشکلی با یون سه نداشت...به سختی از روی زمین بلند شدمو به سمت ماشین رفتم ، نمیدونم اصلا چطوری رسیدم،سریع از ماشین خارج شدم و داخل رفتم...
+سلام ، لی سونهی هستم وکیل جناب کیم یورام میتونم فورا ببینمشون؟
افسر: همین نیم ساعت پیش دادستان هوانگ دستور دادن که هرچه سریعتر انتقالشون بدیم به دادسرا ، برید اونجا
اون...اون چرا همچین چیزیو گفته؟...نکنه سر کینه اش کار سرخودی انجام بده؟ هرچه سریعتر باید برم نباید بزارم چیزی انجام بگیره
**************
آقای یو با دیدنم از جا بلند شد
آقای یو: سلام خانم وکیل
++سلام آقای یو ، آقای کیم یورام رو حدود نیم ساعت پیش به اینجا منتقل کردن من وکیلشون هستم ، میخوام ببینمشون
آقای یو: ببخشید نمیتونم این اجازه رو بدم ، دادستان هوانگ گفتن نزاریم فعلا با کسی ملاقات داشته باشن م...
+ولی من هرکسی نیستم وکیلشونم...
نگاه شرمنده ای بهم کرد
آقای: نداشتید صحبتم رو تمومش کنم ، داشتم میگفتم در ادامه ی حرفشون گفتن که نزاریم با کسی ملاقات داشته باشن منظورم لی سونهی هست
عوضی...پس بخاطر همین بود که سریعتر انتقالش دادی اینجا اره ؟ میخواستی من نبینمش؟ کور خوندی
چی میشنیدم؟یون..یون سه... اشکام به سرعت جاری شدن و روی زمین افتادم نه...نه این امکان نداره... یون سه...همسر سابق یورام بود، اون دوست مشترک من و هیونجین بود...اون...اون برام عزیز بود...دوستم بود...نه...نه این امکان نداره...یورام نمیتونه...نمیتونه اون رو کشته باشه...اون مشکلی با یون سه نداشت...به سختی از روی زمین بلند شدمو به سمت ماشین رفتم ، نمیدونم اصلا چطوری رسیدم،سریع از ماشین خارج شدم و داخل رفتم...
+سلام ، لی سونهی هستم وکیل جناب کیم یورام میتونم فورا ببینمشون؟
افسر: همین نیم ساعت پیش دادستان هوانگ دستور دادن که هرچه سریعتر انتقالشون بدیم به دادسرا ، برید اونجا
اون...اون چرا همچین چیزیو گفته؟...نکنه سر کینه اش کار سرخودی انجام بده؟ هرچه سریعتر باید برم نباید بزارم چیزی انجام بگیره
**************
آقای یو با دیدنم از جا بلند شد
آقای یو: سلام خانم وکیل
++سلام آقای یو ، آقای کیم یورام رو حدود نیم ساعت پیش به اینجا منتقل کردن من وکیلشون هستم ، میخوام ببینمشون
آقای یو: ببخشید نمیتونم این اجازه رو بدم ، دادستان هوانگ گفتن نزاریم فعلا با کسی ملاقات داشته باشن م...
+ولی من هرکسی نیستم وکیلشونم...
نگاه شرمنده ای بهم کرد
آقای: نداشتید صحبتم رو تمومش کنم ، داشتم میگفتم در ادامه ی حرفشون گفتن که نزاریم با کسی ملاقات داشته باشن منظورم لی سونهی هست
عوضی...پس بخاطر همین بود که سریعتر انتقالش دادی اینجا اره ؟ میخواستی من نبینمش؟ کور خوندی
- ۱.۶k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط