برادر ناتنی
پارت۱۸
جیمین: حتی بهم این اجازه رو ندادی بهت اعتراف کنم که چه حسی بهت دارم منو از اینکه هر شب با بوی بدنت بخوابم هر روز نگاه کردنت از اینکه بتونم همیشه پیش خودم داشته باشمت محروم کردی ات!
ات: من....
جیمین: نه...تقصیر خودم بود نباید اون شب مست میکردم و از اون مهم تر نباید بهت دست میزدم.. :)
جیمین خواست بره بیرون که ات دستشو گرفت جیمین برگشت و به ات نگاه کرد
ات: نه..تو هیچ تقصیری نداری..آخرشم باید مال خودت میشدم:)
جیمین: چی...
حرفش کامل نشده بود که ات لباشو روی لبای جیمین گذاشت و اولین بوسه با عشقشونو شروع کردن بعد از اینکه نفس کم آوردن از هم جدا شدن و نفس نفس میزدن
جیمین: هه...این یعنی...
ات: ارههه...منم دوست دارم:)
که...
به مناسبت تولد موچیمون دوتا پارت گذاشتم امید وارم خوشتون بیاد🥲💖
جیمین: حتی بهم این اجازه رو ندادی بهت اعتراف کنم که چه حسی بهت دارم منو از اینکه هر شب با بوی بدنت بخوابم هر روز نگاه کردنت از اینکه بتونم همیشه پیش خودم داشته باشمت محروم کردی ات!
ات: من....
جیمین: نه...تقصیر خودم بود نباید اون شب مست میکردم و از اون مهم تر نباید بهت دست میزدم.. :)
جیمین خواست بره بیرون که ات دستشو گرفت جیمین برگشت و به ات نگاه کرد
ات: نه..تو هیچ تقصیری نداری..آخرشم باید مال خودت میشدم:)
جیمین: چی...
حرفش کامل نشده بود که ات لباشو روی لبای جیمین گذاشت و اولین بوسه با عشقشونو شروع کردن بعد از اینکه نفس کم آوردن از هم جدا شدن و نفس نفس میزدن
جیمین: هه...این یعنی...
ات: ارههه...منم دوست دارم:)
که...
به مناسبت تولد موچیمون دوتا پارت گذاشتم امید وارم خوشتون بیاد🥲💖
۳.۵k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.