chand Party
chand Party:
تهیونگ: رفتم تو حیاط و بورام اون قدر حواسش پرت بازی بود که کلا من رو ندید رفتم اون ور و به بازیشون نگاه میکردم اما یک لحظه فکرم رفت یه جای دیگه حواسم از بورام پرت شد ولی افکارم با صدای آب تموم شد و دیدم که بورام رو نیست ترس کل وجودم رو گرفت و امیدوار بودم که اون چیزی که فکر میکردم نباشه و سریع پریدم تو آب اما نه بورام افتاده بود توی استخر و همینکه بهش رسیدم بیهوش شد و سریع توی بغلم گرفتمش و آوردمش بالا
تهیونگ: بورام، بورام ، چاگی بیدار شو(نگران)
دیدم فایده نداره پس دوباره براید بغلش کردم و بردمش سمت اتاقش و به یکی از دوست هاش گفتم زنک بزنه به دکتر شخصیمون
تهیونگ: رفتم تو حیاط و بورام اون قدر حواسش پرت بازی بود که کلا من رو ندید رفتم اون ور و به بازیشون نگاه میکردم اما یک لحظه فکرم رفت یه جای دیگه حواسم از بورام پرت شد ولی افکارم با صدای آب تموم شد و دیدم که بورام رو نیست ترس کل وجودم رو گرفت و امیدوار بودم که اون چیزی که فکر میکردم نباشه و سریع پریدم تو آب اما نه بورام افتاده بود توی استخر و همینکه بهش رسیدم بیهوش شد و سریع توی بغلم گرفتمش و آوردمش بالا
تهیونگ: بورام، بورام ، چاگی بیدار شو(نگران)
دیدم فایده نداره پس دوباره براید بغلش کردم و بردمش سمت اتاقش و به یکی از دوست هاش گفتم زنک بزنه به دکتر شخصیمون
- ۲.۵k
- ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط