فقط تو میتونی (پارت ۶)
فقط تو میتونی (پارت ۶)
از پیشم رفت و رفت پیش بقیه دوستاش نشست
دیگه حوصله نداشتم رفتم و دور تا دور دانشگاه گفتم به یک جا رسیدم صدای گیتار توجهم رو جلب کرد صدا رو دنبال کردم یک پسر روی صندلی نشسته بود و داشت گیتار میزد جلو تر نرفتم و بهش گوش کر م بعد اتمامش جلو رفتم
* عالی بود
^ تو اینجا چیکار میکنی
* صدای گیتارت توجهمو جلب کرد ام اینجا تو خیلی قشنگ میزنی واسه چی نرفتی دانشگاه هنری
^ چون مادر و پدرم میخوان اینجا باشم
* اما باید خودت انتخاب کنی
^ اونا نمیزارن و نمیشه الان دیر شده دیگه
* چرا میشه یه لحظه واستا گوشیمو در آوردم و زنگ زدم به دوستم سو نیا
س . الو ا.ت چخبر خوبی
* الو مرسی من خوبم تو خوبی
س . اره
* یه سوال
س . چی
* پدرت هنوزم دانشجو قبول میکنه
س . فکر کنم نه
* نمیشه باهاش صحبت کنی این دانشجو خیلی خوب و خلاقه
س . باشه باشه فردا بیاد تست بده جلوی پدرم
* باشه مرسی دوست دارم بوس
گوشیو قطع کردم
* هی تو اسمت چیه
^ لی جین
* خب نگاه کن لی جین شما رو بهم بده یه آدرس واست میفرستم فردا باید بری اونجا و تست بدی واسه موسیقی باید بترکونی
^ و.....واقعا
* اره
شمارشو گرفتم و آدرسو واسش فرستادم
* من کار دارم نمیتونم همراهت بیام ولی تو برو و بگو دوست منی من وو ا.ت هستم
^ مرسی اونیییییی
* اونی ؟
^ اره دیگه تو مثل خواهر نداشتمی
* (لبخند)
از بغلش امدم بیرون خدافظی کردم و رفتم
بعد ساعت هایی کسل کننده بالاخره تمام شد از دانشگاه امدم بیرون سوار ماشین پدرم شدم و راه افتادم سمت خونه رسیدم و لباسامو عوض کردم
از پیشم رفت و رفت پیش بقیه دوستاش نشست
دیگه حوصله نداشتم رفتم و دور تا دور دانشگاه گفتم به یک جا رسیدم صدای گیتار توجهم رو جلب کرد صدا رو دنبال کردم یک پسر روی صندلی نشسته بود و داشت گیتار میزد جلو تر نرفتم و بهش گوش کر م بعد اتمامش جلو رفتم
* عالی بود
^ تو اینجا چیکار میکنی
* صدای گیتارت توجهمو جلب کرد ام اینجا تو خیلی قشنگ میزنی واسه چی نرفتی دانشگاه هنری
^ چون مادر و پدرم میخوان اینجا باشم
* اما باید خودت انتخاب کنی
^ اونا نمیزارن و نمیشه الان دیر شده دیگه
* چرا میشه یه لحظه واستا گوشیمو در آوردم و زنگ زدم به دوستم سو نیا
س . الو ا.ت چخبر خوبی
* الو مرسی من خوبم تو خوبی
س . اره
* یه سوال
س . چی
* پدرت هنوزم دانشجو قبول میکنه
س . فکر کنم نه
* نمیشه باهاش صحبت کنی این دانشجو خیلی خوب و خلاقه
س . باشه باشه فردا بیاد تست بده جلوی پدرم
* باشه مرسی دوست دارم بوس
گوشیو قطع کردم
* هی تو اسمت چیه
^ لی جین
* خب نگاه کن لی جین شما رو بهم بده یه آدرس واست میفرستم فردا باید بری اونجا و تست بدی واسه موسیقی باید بترکونی
^ و.....واقعا
* اره
شمارشو گرفتم و آدرسو واسش فرستادم
* من کار دارم نمیتونم همراهت بیام ولی تو برو و بگو دوست منی من وو ا.ت هستم
^ مرسی اونیییییی
* اونی ؟
^ اره دیگه تو مثل خواهر نداشتمی
* (لبخند)
از بغلش امدم بیرون خدافظی کردم و رفتم
بعد ساعت هایی کسل کننده بالاخره تمام شد از دانشگاه امدم بیرون سوار ماشین پدرم شدم و راه افتادم سمت خونه رسیدم و لباسامو عوض کردم
۸۵.۰k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.