فقط تو میتونی( پارت ۵ )
فقط تو میتونی( پارت ۵ )
فردا صبح
تقریبا موقع دانشگاه بود رفتم در کمدم رو باز کردم همش لباسای رنگی رنگی و کیوت بود یکی رو برداشتم میخواستم بپوشم اما نظرم عوض شد یک لباس پوشیدم و سریع رفتم پاساژ یک ربع کلا طول کشید رسیدم خونه یه لباس خفن گرفتم و پوشیدم لوازم رو توی کوله پشتی خفنم گذاشتم کفشامو پوشیدم یک ماسک مشکی هم زدم میکاپ گرانچ کردم و رفتم (عکس همشون رو میزارم اسلاید های بعد)
رفتم سوار موتورم شدم اما اون صورتی بود پیاده شدم و رفتم پیش پدرم
* اهم میگم بابایی
ب . بله دخترم چی میخوای (همونجوری که سرش پایین بود و داشت پرونده هارو چک میکرد)
* نگاه کن بابا جان میشا کلید ماشینت رو بدی بهم (عکسشو میزارم اسلاید بعد)
ب . واسه چی
* آخه موتورم به تیپم نمیاد
پدرم سرشو آورد بالا
ب . د ...... اوههههه دخترم چیزی خورده به سرت اینجوری تیپتو عوض کردی
* نه بابا جان میخواستم یک بار متفاوت تیپ بزنم
ب . باشه دخترم کلید ماشین رو از اجوما بگیر
* مرسی
از اتاق خارج شدم کلید رو گرفتم و رفتم بیرون سوار ماشین مشکی رنگ پدرم شدم و راه افتادم به موقع رسیدم دانشگاه هنوز زنگ نخورده بود همه داخل حیاط بودن ماشینو پارک کردم و پیاده شدم هیچ کس منو نشناخته بود چون ماسک داشتم رفتم داخل کلاس و نشستم سرجاش کلاس خلوت بود
اون سه تا دختره آمدن داخل پشت سرشونم اون ۷ تا پسر آمدن همشون نشستن سر جاشون بجز اون سه تا دختره
بعد چند مین بقیه هم آمدن داخل استاد هم امد داخل تا چشمش به من افتاد
استاد. دانش آموز جدید هستی ؟
* نه
استاد . جالبه من تا بحال ندیدمت ماسکتو در بیار
با در آوردن ماسک همه با تعجب بهم نگاه کردن و چشماشون از حدقه زد بیرون
استاد . واو ا.ت دختر تو چقد تغییر کردی خب درسو شروع میکنیم
در طول کلاس هر سوالی استاد میپرسید یادداشت میکردم و جواب میدادم اخرای کلاس بود
استاد . خب بچه ها یک شنبه هفته بعد امتحان دارین از درس امروزحواستون رو جمع کنید و موفق بشید
زنگ خورد و همه رفتن بیرون منم رفتم بیرون رفتم سراغ کمدم وسایلمو گذاشتم داخلش و به سمت بوفه حرکت کردم یک قهوه خریدم و نشستم یک گوشه و خوردمش که یکی از اون هفت تا پسر امد سمتم خودش بود همون پسر دیروزیه بود
ج . سلام
* علیک
ج . واقعا تغییر کردی فکرشم نمیکردم
* خب تو شرطو باختی
ج . باشه بخاطر باختن شرط واست چیکار کنم
* ام دیگه سمت من نیا و باهام حرف نزن الانم برو
ج . باشه باشه دختر یه نفس بگیر
بخاطر نت ویدیو نمیاد ویدیو رو از پارت های قبلی نگاه کنید
فردا صبح
تقریبا موقع دانشگاه بود رفتم در کمدم رو باز کردم همش لباسای رنگی رنگی و کیوت بود یکی رو برداشتم میخواستم بپوشم اما نظرم عوض شد یک لباس پوشیدم و سریع رفتم پاساژ یک ربع کلا طول کشید رسیدم خونه یه لباس خفن گرفتم و پوشیدم لوازم رو توی کوله پشتی خفنم گذاشتم کفشامو پوشیدم یک ماسک مشکی هم زدم میکاپ گرانچ کردم و رفتم (عکس همشون رو میزارم اسلاید های بعد)
رفتم سوار موتورم شدم اما اون صورتی بود پیاده شدم و رفتم پیش پدرم
* اهم میگم بابایی
ب . بله دخترم چی میخوای (همونجوری که سرش پایین بود و داشت پرونده هارو چک میکرد)
* نگاه کن بابا جان میشا کلید ماشینت رو بدی بهم (عکسشو میزارم اسلاید بعد)
ب . واسه چی
* آخه موتورم به تیپم نمیاد
پدرم سرشو آورد بالا
ب . د ...... اوههههه دخترم چیزی خورده به سرت اینجوری تیپتو عوض کردی
* نه بابا جان میخواستم یک بار متفاوت تیپ بزنم
ب . باشه دخترم کلید ماشین رو از اجوما بگیر
* مرسی
از اتاق خارج شدم کلید رو گرفتم و رفتم بیرون سوار ماشین مشکی رنگ پدرم شدم و راه افتادم به موقع رسیدم دانشگاه هنوز زنگ نخورده بود همه داخل حیاط بودن ماشینو پارک کردم و پیاده شدم هیچ کس منو نشناخته بود چون ماسک داشتم رفتم داخل کلاس و نشستم سرجاش کلاس خلوت بود
اون سه تا دختره آمدن داخل پشت سرشونم اون ۷ تا پسر آمدن همشون نشستن سر جاشون بجز اون سه تا دختره
بعد چند مین بقیه هم آمدن داخل استاد هم امد داخل تا چشمش به من افتاد
استاد. دانش آموز جدید هستی ؟
* نه
استاد . جالبه من تا بحال ندیدمت ماسکتو در بیار
با در آوردن ماسک همه با تعجب بهم نگاه کردن و چشماشون از حدقه زد بیرون
استاد . واو ا.ت دختر تو چقد تغییر کردی خب درسو شروع میکنیم
در طول کلاس هر سوالی استاد میپرسید یادداشت میکردم و جواب میدادم اخرای کلاس بود
استاد . خب بچه ها یک شنبه هفته بعد امتحان دارین از درس امروزحواستون رو جمع کنید و موفق بشید
زنگ خورد و همه رفتن بیرون منم رفتم بیرون رفتم سراغ کمدم وسایلمو گذاشتم داخلش و به سمت بوفه حرکت کردم یک قهوه خریدم و نشستم یک گوشه و خوردمش که یکی از اون هفت تا پسر امد سمتم خودش بود همون پسر دیروزیه بود
ج . سلام
* علیک
ج . واقعا تغییر کردی فکرشم نمیکردم
* خب تو شرطو باختی
ج . باشه بخاطر باختن شرط واست چیکار کنم
* ام دیگه سمت من نیا و باهام حرف نزن الانم برو
ج . باشه باشه دختر یه نفس بگیر
بخاطر نت ویدیو نمیاد ویدیو رو از پارت های قبلی نگاه کنید
۷۲.۹k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.