دیانا: از خواب پاشدم و رفتم صورتمو شستم و یه شلوار مام مش
دیانا: از خواب پاشدم و رفتم صورتمو شستم و یه شلوار مام مشکی و یه هودی بنفش پوشیدم رفتم پایین
پانیذ: سلام خوبی
دیانا: اوم تو خوبی
پانیذ : آره مرسی .. بیا بشین صبحونه بخور
دیانا: اوکی .. بچه ها نیستن ؟
پانیذ: چرا ولی همشون رفتن یکم وسیله بخرن
دیانا: واسه چی
پانیذ: واسه شمال قراره فردا بریم
دیانا: آخ جون
پانیذ: راستی میدونی
دیانا: چیو
پانیذ: متین و نیکا
دیانا: خب
پانیذ: قراره همون جا تو شمال تو یه ویلا عقد کنن
دیانا: واییییییییییی
پانیذ: چی
دیانا: من لباس ندارم
پانیذ: عصر منو ممد و ارباب و تو باهم میریم خرید
دیانا: هوف خوبه
😁
پانیذ: سلام خوبی
دیانا: اوم تو خوبی
پانیذ : آره مرسی .. بیا بشین صبحونه بخور
دیانا: اوکی .. بچه ها نیستن ؟
پانیذ: چرا ولی همشون رفتن یکم وسیله بخرن
دیانا: واسه چی
پانیذ: واسه شمال قراره فردا بریم
دیانا: آخ جون
پانیذ: راستی میدونی
دیانا: چیو
پانیذ: متین و نیکا
دیانا: خب
پانیذ: قراره همون جا تو شمال تو یه ویلا عقد کنن
دیانا: واییییییییییی
پانیذ: چی
دیانا: من لباس ندارم
پانیذ: عصر منو ممد و ارباب و تو باهم میریم خرید
دیانا: هوف خوبه
😁
۱۵.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.