ته

ته
؟خب میگفتی

مرد با ترس لب زد
،................

؟این روشو امتحان نکردم هوفف

با اتمام حرفش صدای گلوله به گوش رسید
به سمت خروجی رفت
سوار ماشین شد و به سمت مهمونی رفت
رسید
به سمت معشوقه اش قدم برداشت اما وقتی اون رو دید

راوی

دخترک لباس بلندی با بند ماکارون پوشیده بود که ترقوه هایش را به نمایش می‌گذاشت

دخترک از بین جمعیت رد شد به سمت سرویس بهداشتی رفت
در همین هین که می خواست داخل شه کسی اون رو کشید و به دیوار متصل کرد

و با تمام حصرت اون رو می بوسید
بعد از چند مین از دخترک جدا شد چون هیچ هم‌کاری از جانب دختر نبود.