پارت شش
پارت شش
آرش: الان وقت نداریم براتون توضیح بدم سریع بیاین دنبالم
من و آرش به سختی اون گردنبد و دست های خاله رو باز کردیم خالم با کمک آرش بلند شد آرش منو خالمو تا دم آسانسور همراهی کرد بعدش گفت: هانا باید اینجا جدا شیم از این به بعد نمیتونیم باهم باشیم بهتره منم خالتو ببرم بیمارستان
هانا: ولی من میترسم
آرش: نترس بهتره بری خونه داییت، فعلا بهتره باما نباشی
هانا: اما
آرش: اما نداره دیگه فعلا خداحافظ
هانا: ب. ب. باشه
سریع رفتم سمت در پارکینگ درو که باز کردم دیدم آرش اونجاست
هانا: خاله کجاس؟ چطور اومدی اینجا راه مخفی دارت که زودتر از من اومدی
آرش: چی داری میگی هانا؟ من الان از شیفت اومدم شیفتمو دادم یکی دیگه، چی شده؟
اینم پارت شیش بود ببخشید دیگه کمه
آرش: الان وقت نداریم براتون توضیح بدم سریع بیاین دنبالم
من و آرش به سختی اون گردنبد و دست های خاله رو باز کردیم خالم با کمک آرش بلند شد آرش منو خالمو تا دم آسانسور همراهی کرد بعدش گفت: هانا باید اینجا جدا شیم از این به بعد نمیتونیم باهم باشیم بهتره منم خالتو ببرم بیمارستان
هانا: ولی من میترسم
آرش: نترس بهتره بری خونه داییت، فعلا بهتره باما نباشی
هانا: اما
آرش: اما نداره دیگه فعلا خداحافظ
هانا: ب. ب. باشه
سریع رفتم سمت در پارکینگ درو که باز کردم دیدم آرش اونجاست
هانا: خاله کجاس؟ چطور اومدی اینجا راه مخفی دارت که زودتر از من اومدی
آرش: چی داری میگی هانا؟ من الان از شیفت اومدم شیفتمو دادم یکی دیگه، چی شده؟
اینم پارت شیش بود ببخشید دیگه کمه
۲.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.