فیک ددی مافیایی من

فیک : ددی مافیایی من

پارت : ۱

جونگ کوک ویو :

برام پیام فرستادن که تهیونگ به یه مهمانی دعوت شده
اههههه الان چطور بهش بگم؟
اخه مهمانی ساعته هشته یعنی یک ساعته دیگه
و تهیونگ اگه بفهمه منو زنده نمیزاره
اما گناهه من چیه؟
منم تازه فهمیدم
سریع سواره ماشینم شدم و سمته عمارته تهیونگ روندم
به عمارته تهیونگ رسیدم و چون نگهبانا منو میشناختن اجازه دادن که وارده عمارت بشم
وارده عمارت شدم و سمته اتاقه تهیونگ رفتم در زدم که گفت بیا داخل درو باز کردم و رفتم داخل و گفتم

کوک : سلام هیونگ

تهیونگ : کوک بدو بگو کارت چیه خوابم میاد

کوک : هیونگ یعنی میگی من برم؟
تهیونگ : بله

کوک : ایشششش باشه بابا
راستی اومدم یه چیزی بهت بگم

تهیونگ : زود باش بگو

کوک : امممم خب چطور بگم؟
تو به یه مهمانی دعوت شدی

تهیونگ : اینم چطور بگم داره؟
حالا مهمانی ساعته چنده؟

کوک : خبببب ساعته هشت
یعنی یک ساعته دیگه

( اینو که گفتم تهیونگ مثله جن زده ها از رویه تخت بلند شد)

تهیونگ : چی؟
ساعته هشت؟
چرا زودتر بهم نگفتی؟

کوک : خودمم همین ربع ساعته پیش باخبر شدم

تهیونگ : زودباش به بادیگاردا بگو برن و برام لباس بخرن

کوک : باشه

جیا ویو :

اههههه هیونجین گفت که به یه مهمانی دعوت شده
اخه مگه من مافیا ام که بیام؟
اونم مهمانی ساعته هشته یعنی یک ساعته دیگه و من الان باخبر شدم
سریع رفتم و لباسی که هیونجین برام خریده بود رو پوشیدمـــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هعیییی یادش بخیر
دیدگاه ها (۶)

فیک : ددی مافیایی من پارت : ۲ جیا ویو : سریع رفتم و لباسی...

فیک : ددی مافیایی من پارت : ۳تهیونگ ویو : اره گروگانش می...

فیک : ددی مافیایی من شخصیت ها : هوانگ جیا، کیم تهیونگ، جا...

پارت : ۱۵ می سو ( خواهره سومی) ویو : اهههه دیشب نتوانستم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط