عشق مشکی
عشق مشکی
p34
از زبان تهیونگ:
با عصبانیت رانندگی میکردم بغض بدی توی گلوم گیر کرده بود چشمام اشکی بود همه جارو تار میدیدم
زدم کنار سرمو گذاشتم رو فرمون و اشک ریختم
خیلی داغون بودم میخواستم داد بزنم مگه برای ا.د چی کم گذاشته بودم؟
با ناراحتی ماشینو روشن کردم و به سمت خونه حرکت کردم
خونمو تو آمریکا به نامش زده بودم نمیزارم یه آب خوش از گلوش پایین بره
بعد چند مین رسیدم ماشینو پارک کردم و رفتم داخل خونه
حالم اصلا خوب نبود ا.تو صدا کردم جوابی نشنیدم
با عصبانیت رفتم سمت اتاقش
+تهیونگ:مگه کری ا.ت؟
بازم جوابی نداد
+تهیونگ:باشه حالیت میکنم
درو با عصبانیت باز کردم دیدم تخت خواب ا.ت خونیه
قلبم درد گرفت
+تهیونگ:ا.تتتتتتتتت چت شده بیب بچم
ا.تو بغل کردم بردمش تو ماشین اشکام بی اختیار میریختن
به بیمارستان رسیدم ا.تو بغل کردم هنوزم شلوارش خونی بود
+تهیونگ:یکی کمک کنهههههه
چندتا دکتر برانکارد آوردن ا.تو گذاشتم روش
سریع ا.تو بردن تو بیمارستان گریه میکردم دست ا.تو گرفتم
+تهیونگ:نترس عزیزم من پیشتم
ا.تو بردن داخل اتاق منم رفتم رو صندلی نشستم
اگه ا.ت چیزیش بشه هیچ وقت خودمو نمیبخشم
اشکام دست خودم نبود
حدود نیم ساعت بعد دکتری از اتاق ا.ت اومد بیرون رفتم پیش دکتره
+خانم دکتر خانمم چطوره؟
دکتره گفت حال ایشون خوبه ولی متاسفانه بچتون سقط شده
+چییییییییی
دکتره گفت بعله همسرتون قرص ضد بارداری خورده
دوتا پارت گذاشتم زیاد حمایت کنینننن🔪
p34
از زبان تهیونگ:
با عصبانیت رانندگی میکردم بغض بدی توی گلوم گیر کرده بود چشمام اشکی بود همه جارو تار میدیدم
زدم کنار سرمو گذاشتم رو فرمون و اشک ریختم
خیلی داغون بودم میخواستم داد بزنم مگه برای ا.د چی کم گذاشته بودم؟
با ناراحتی ماشینو روشن کردم و به سمت خونه حرکت کردم
خونمو تو آمریکا به نامش زده بودم نمیزارم یه آب خوش از گلوش پایین بره
بعد چند مین رسیدم ماشینو پارک کردم و رفتم داخل خونه
حالم اصلا خوب نبود ا.تو صدا کردم جوابی نشنیدم
با عصبانیت رفتم سمت اتاقش
+تهیونگ:مگه کری ا.ت؟
بازم جوابی نداد
+تهیونگ:باشه حالیت میکنم
درو با عصبانیت باز کردم دیدم تخت خواب ا.ت خونیه
قلبم درد گرفت
+تهیونگ:ا.تتتتتتتتت چت شده بیب بچم
ا.تو بغل کردم بردمش تو ماشین اشکام بی اختیار میریختن
به بیمارستان رسیدم ا.تو بغل کردم هنوزم شلوارش خونی بود
+تهیونگ:یکی کمک کنهههههه
چندتا دکتر برانکارد آوردن ا.تو گذاشتم روش
سریع ا.تو بردن تو بیمارستان گریه میکردم دست ا.تو گرفتم
+تهیونگ:نترس عزیزم من پیشتم
ا.تو بردن داخل اتاق منم رفتم رو صندلی نشستم
اگه ا.ت چیزیش بشه هیچ وقت خودمو نمیبخشم
اشکام دست خودم نبود
حدود نیم ساعت بعد دکتری از اتاق ا.ت اومد بیرون رفتم پیش دکتره
+خانم دکتر خانمم چطوره؟
دکتره گفت حال ایشون خوبه ولی متاسفانه بچتون سقط شده
+چییییییییی
دکتره گفت بعله همسرتون قرص ضد بارداری خورده
دوتا پارت گذاشتم زیاد حمایت کنینننن🔪
۱۷.۸k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.