عشق خشن من ❤️ پارت 18

ویو ا.ت
از روی میز بلند شدم و رفتم تو اتاقم و خودم رو پرت کردم روی تخت و به سقف نگاه کردم بعد چشمام رو بستم یه قطر اشک از چشمام آمد پایین وقتی که به این فکر می کردم الان به جای من جیسو پیش چا اون وو و هر روز اون کنار چا اون وو تو بغلش بیدار میشه دیونم می کرد همینطوری داشتم با خودم فکر می کردم که خوابم برد .
[۷ساعت بعد]
با صدای مین هو و لیا بیدار شدم داشتن تکونم می دادن و بیدارم می کردن
؟مامان مامان بیدار شو
!عمع جونننننننن
+هان چتونه چرا داد میزنید بیدار شدم
خابالو نشستم روی تخت چشمام رو مالشت دادم و پوکر بهشون نگاه کردم که هر دو شروع به خندیدن کردن
+هی به چه می خندیدن
؟مامان خیلی کیوتی 😂
!اره😂
+اع من کیوتم
هر دو رو کشیدم روی تخت قلقلکش دادم که هر دو با صدای بلند می خندیدن . بعد ازشون دست کشیدم و هر دو رو بوس کردم مین هو آمد تو بغلم نشست
؟مامان آماده نمیشی
+برای چی مامانی
!عمع قرار بریم خونه دایی من دیگه
+هان .....فکر نکنم بتونیم امشب بریم
؟چرا مامان
+مامانی تو مگه از عمو ناراحت نبودی
!عمع خواهش می کنم میخام سگ داییم رو نشونم بدم
+اما
؟مامان خواهش می کنم
+تو ناراحت نمیشی
؟نه مامان دیگه باهاش حرف نمی‌زنم نمیرم پیشش اونموقع ازشم ناراحت نمیشم
+باشه پس میریم
؟!هو راااااا
هر دو از اتاق رفتن بیرون منم بلند شدم یه دوش پنج مینی گرفتم و یه لباس پوشیدم (عکسش رو میزارم)
یه آرایش ملایم کردم و مو هام رو دم اسبی بستم که بابام صدام کرد
پ.ا:ا.ت بیا بریم دیرمون شد
+آمدم بابا
از پله پایین رفتم که مین هو آمد بغلم کرد منم بغلش کردم و یه بوس روی گونش گذاشتم رفتیم و سوار ماشین شدم خیلی استرس داشتم چون قرار بعد پنج سال به اون خونه بر گردم که بعد چند مین رسیدیم ..........
ادامه دارد
دیدگاه ها (۸)

عشق خشن من ❤️ پارت 19

#bts

عشق خشن من ❤️ پارت 17

عشق خشن من ❤️ پارت 16

رمان j_k

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط