پارت ۴۸
پارت ۴۸
من ازت متنفر نیستم
پوفی کردم اینم که باز رفته رو دور محل ندادن همشون خستم کردن با این کاراشون
گوشیمو از روی میز شیشع ای رو به روم برداشتم و شروع کردم ور رفتن باهاش
یدفه با دیدن عکسای نینی ها و نوزاد ها دلم براشون ضعف رفت
با ذوق شروع کردم نگا کردنشون و قربون صدقه رفتن دست و پای کوشولو موشولوشون
شوگا درحالی که لیوان آبش و سر میکشید به طرفم امد رو دسته مبل نشست
شوگا: چیکا میکنی که نیشت بازه؟
نیم نگاهی بهش کردم و پشت چشمی براش نازک کردم
-به تو چه
شونه ای انداخت بالا و لیوان آبشو سر کشید
شوگا: نظرت راجب خا..
-مثل خدت هم چص اخلاقن هم انگار خرشون و دزد زده
شوگا: مرصی اصن فکر نکنی یدف ناراحت میشمااا
-اوو عجیجم ناراحت شدی؟ پسر کوچولوی من جنبتو یکم آپیدت کن اینجوری پیش بره دردسر میشه براتااا
پوزخندی زد
شوگا: عااا الان من شدم پسر کوچولو؟
-بودی...
شوگا: اوکی ولی این پسر کوچولو بود که هر شب جیغاتو در حدی در میاورد که صداش میرفت تا ناموص
کنترل و برداشتم و پرت کردم تو طرفش
-گمشو ببینممم... بچه پرو سرم شلوغه مزاحم نشو
با کنجکاوی تو کوشیم سرک کشید
شوگا: چی میبینی
گوشی و به سینم چسبوندم
-چیزای بزرگونه برا تو مناسب نی
شوگا: بیا برو خونتون ببینم باو... ن که خدش خیلی بزرگه
نشونم بده منم میخام ببینم
تخس گوشی و بیشتر به خدم چسبوندم و رفتم اونطرف تر
-به حریم شخصی دیگران احترام بزار بی ادب
امد و کنارم روی مبل نشست و یکم خم شد طرف
شوگا: به پسری چیزی پیام میدی؟
-اره
اخماش رفت تو هم
شوگا: کو ببینم؟
-نمیدم
امد نزدیکتر
شوگا: د میگنمم بده منممم میخام ببینم
-دلم نمیخاد بدم بهت خووو
دستاش و گذاشت تو طرفم
شوگا: نشونم بده ببینم به کی پیم میدی؟؟
-میخام دوست پسر پیدا کنم
شوگا: خفه شو
هیق چق حرص دادنش کیف مدهاا ابرفزری😂✨
دستش رفت طرف گوشیو اینقد زور زد تا بالاخره از دستم کشیدش بیرون و شروع کرد سرک کشید توش
با دیدن عکسا وا رفت
نگاه خنثیی بهم کرد و صفحه گوشی و گرفت سمتم
شوگا:چصخلی؟اینا چیه میبینی؟اخه عکس نوزاد؟؟؟
........
شرط ها هم میدونید دیگه
من ازت متنفر نیستم
پوفی کردم اینم که باز رفته رو دور محل ندادن همشون خستم کردن با این کاراشون
گوشیمو از روی میز شیشع ای رو به روم برداشتم و شروع کردم ور رفتن باهاش
یدفه با دیدن عکسای نینی ها و نوزاد ها دلم براشون ضعف رفت
با ذوق شروع کردم نگا کردنشون و قربون صدقه رفتن دست و پای کوشولو موشولوشون
شوگا درحالی که لیوان آبش و سر میکشید به طرفم امد رو دسته مبل نشست
شوگا: چیکا میکنی که نیشت بازه؟
نیم نگاهی بهش کردم و پشت چشمی براش نازک کردم
-به تو چه
شونه ای انداخت بالا و لیوان آبشو سر کشید
شوگا: نظرت راجب خا..
-مثل خدت هم چص اخلاقن هم انگار خرشون و دزد زده
شوگا: مرصی اصن فکر نکنی یدف ناراحت میشمااا
-اوو عجیجم ناراحت شدی؟ پسر کوچولوی من جنبتو یکم آپیدت کن اینجوری پیش بره دردسر میشه براتااا
پوزخندی زد
شوگا: عااا الان من شدم پسر کوچولو؟
-بودی...
شوگا: اوکی ولی این پسر کوچولو بود که هر شب جیغاتو در حدی در میاورد که صداش میرفت تا ناموص
کنترل و برداشتم و پرت کردم تو طرفش
-گمشو ببینممم... بچه پرو سرم شلوغه مزاحم نشو
با کنجکاوی تو کوشیم سرک کشید
شوگا: چی میبینی
گوشی و به سینم چسبوندم
-چیزای بزرگونه برا تو مناسب نی
شوگا: بیا برو خونتون ببینم باو... ن که خدش خیلی بزرگه
نشونم بده منم میخام ببینم
تخس گوشی و بیشتر به خدم چسبوندم و رفتم اونطرف تر
-به حریم شخصی دیگران احترام بزار بی ادب
امد و کنارم روی مبل نشست و یکم خم شد طرف
شوگا: به پسری چیزی پیام میدی؟
-اره
اخماش رفت تو هم
شوگا: کو ببینم؟
-نمیدم
امد نزدیکتر
شوگا: د میگنمم بده منممم میخام ببینم
-دلم نمیخاد بدم بهت خووو
دستاش و گذاشت تو طرفم
شوگا: نشونم بده ببینم به کی پیم میدی؟؟
-میخام دوست پسر پیدا کنم
شوگا: خفه شو
هیق چق حرص دادنش کیف مدهاا ابرفزری😂✨
دستش رفت طرف گوشیو اینقد زور زد تا بالاخره از دستم کشیدش بیرون و شروع کرد سرک کشید توش
با دیدن عکسا وا رفت
نگاه خنثیی بهم کرد و صفحه گوشی و گرفت سمتم
شوگا:چصخلی؟اینا چیه میبینی؟اخه عکس نوزاد؟؟؟
........
شرط ها هم میدونید دیگه
۱۵.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.