خانم دکتر: خوشبختانه حالش خوبه فقط باید خیلی مراقبش باشید
خانم دکتر: خوشبختانه حالش خوبه فقط باید خیلی مراقبش باشید اگر که یه بار دیگه تیر به همون قسمتی از دستشون که الان خورده بخوره براشون بد میشه
ارسلان: باشه خیلی ممنون میتونم ببینمشون؟؟
خانم دکتر: بله حتما فقط سکوت رو رعایت کنید
ارسلان: باش چشم رفتم سمت اتاق و دیانا رو تخت بود
دیانا: ارسلان چرا این کارو کردی؟!
ارسلان: کدوم کارو؟
اگه بره شکایت کنه چی؟
ارسلان: بره شکایت کنه دارم که بگم
دیانا: ارسلان میشه بریم خونه
ارسلان: آره ولی باید سرمت تموم شه
دیانا: باشه
بعد از چند مین سرم تموم شد راه افتادیم سمت خونه
نیکا: دیانا میخوای بیای پیش من؟
دیانا: نه عزیزم
میرم عمارت ارسلان
نیکا: باش ولی هر وقت خواستی با ارسلان بیا
دیانا: باش مرسی
رسیدیم عمارت ارسلان در ماشینو برام باز کرد و وارد عمارت شدیم و درو باز کرد با کسی که تو عمارت دیدیم جا خوردیم اون.......
#اردیا
#اکیپ_سلاطین
#رمان
ارسلان: باشه خیلی ممنون میتونم ببینمشون؟؟
خانم دکتر: بله حتما فقط سکوت رو رعایت کنید
ارسلان: باش چشم رفتم سمت اتاق و دیانا رو تخت بود
دیانا: ارسلان چرا این کارو کردی؟!
ارسلان: کدوم کارو؟
اگه بره شکایت کنه چی؟
ارسلان: بره شکایت کنه دارم که بگم
دیانا: ارسلان میشه بریم خونه
ارسلان: آره ولی باید سرمت تموم شه
دیانا: باشه
بعد از چند مین سرم تموم شد راه افتادیم سمت خونه
نیکا: دیانا میخوای بیای پیش من؟
دیانا: نه عزیزم
میرم عمارت ارسلان
نیکا: باش ولی هر وقت خواستی با ارسلان بیا
دیانا: باش مرسی
رسیدیم عمارت ارسلان در ماشینو برام باز کرد و وارد عمارت شدیم و درو باز کرد با کسی که تو عمارت دیدیم جا خوردیم اون.......
#اردیا
#اکیپ_سلاطین
#رمان
۵.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.