فیک جیمین دوبال عجیب
فیک جیمین دوبال عجیب
(پارت۲)
از زبان ات
وقتی رسیدم همه اماده بودن اما ازبین اون چند تا هنرجو یکیش اشنا بود اره یادم اومد امروز اومد از مغازه گل خریداونم منو شناخت رفتم موزش اولیه رو دادم کلاس تموم شد اومد پیشم گفت فکر میکردم فقط گل بفروشی گفتم من مربعی شنا هستم اما بیکار باشم گل میفروشم دستشو اورد جلوگفت من جیمینم منم بهش دست دادم منم ات هستم از هم جدا شدیم رفتم خونه یک روز در میون کلاس دارم ۲ بار تا الان کلاس گذاشتم وفقط چیزای لازم رو گفتم رفتم مغزه گلام داشت پژ مرده میشد توی این چند روزه کسی ازم گل نخریده اگه اینجوری پیش بره باید گل فروشی جمع کنم شب شده بود رفتم خونه شام خوردم نشستم صدای در اومد دروباز کردم کسی نبود رفتم درو بستم برقا رفت چراغ گوشی مو روشن کردم یه ادم کامل سفید دیدم داشت تکونمیخورد داد زدم برقا اومد گفت منم اسکل نگاش کردم ارو بود ( بچه هاارودوست صمیمی ات ) گفتم تو از کی تو خونه گفته از صبح میخواستم کرم بریزم گفتممن میرم بخوابم
صبح ساعت۱۰
از زبان ات
ارو من دارم میرم اومدم خونه رو هوا نباشه خب گفت خب رفتم رسیدم اموزشگاه مثل همیشه بچه ها حاضر بودن اول من شنا کردم و نکته گفتم وقتی بچه ها شنا کردن یه عده کند بودن یه عده میخواستن غرق بشن اما جیمین بدون نقص شنا کرد و جالب ترین قسمت اینجا بود که بدن جیمین ابی کم رنگ بود فقط من متوجه شدم یه سایع پولک مانند هم روی بدنش بود
(پارت۲)
از زبان ات
وقتی رسیدم همه اماده بودن اما ازبین اون چند تا هنرجو یکیش اشنا بود اره یادم اومد امروز اومد از مغازه گل خریداونم منو شناخت رفتم موزش اولیه رو دادم کلاس تموم شد اومد پیشم گفت فکر میکردم فقط گل بفروشی گفتم من مربعی شنا هستم اما بیکار باشم گل میفروشم دستشو اورد جلوگفت من جیمینم منم بهش دست دادم منم ات هستم از هم جدا شدیم رفتم خونه یک روز در میون کلاس دارم ۲ بار تا الان کلاس گذاشتم وفقط چیزای لازم رو گفتم رفتم مغزه گلام داشت پژ مرده میشد توی این چند روزه کسی ازم گل نخریده اگه اینجوری پیش بره باید گل فروشی جمع کنم شب شده بود رفتم خونه شام خوردم نشستم صدای در اومد دروباز کردم کسی نبود رفتم درو بستم برقا رفت چراغ گوشی مو روشن کردم یه ادم کامل سفید دیدم داشت تکونمیخورد داد زدم برقا اومد گفت منم اسکل نگاش کردم ارو بود ( بچه هاارودوست صمیمی ات ) گفتم تو از کی تو خونه گفته از صبح میخواستم کرم بریزم گفتممن میرم بخوابم
صبح ساعت۱۰
از زبان ات
ارو من دارم میرم اومدم خونه رو هوا نباشه خب گفت خب رفتم رسیدم اموزشگاه مثل همیشه بچه ها حاضر بودن اول من شنا کردم و نکته گفتم وقتی بچه ها شنا کردن یه عده کند بودن یه عده میخواستن غرق بشن اما جیمین بدون نقص شنا کرد و جالب ترین قسمت اینجا بود که بدن جیمین ابی کم رنگ بود فقط من متوجه شدم یه سایع پولک مانند هم روی بدنش بود
۵.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.