tough love part18 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part18 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان تهیونگ
اریکا با چشم غره ای که برام رفت برگشت سمتم
اریکا: یعنی هنوز چیزی بهش نگفتی؟ بیچاره نمی دونه که چه نقشه های کثیفی تو سرت پرورش دادی که برای اون و جونگ کوک نکشیدی
گفتم: فقط کاری که بهت گفتمو انجام بده وقتی با ات ازدواج کنم و تمام مال و اموالشونو مال خودم کردم اون وقت تو هم می تونی به عشق یه طرفت برسی
هر وقت که من گفتم میری پیش جونگ کوک و به پاهاش می افتی چون دیوونه ی ات عه قطعاً بهت پا نمیده و وقت اقبالی برات رقم نمیخوره اما فقط اینو به من بسپر و به کارت برس
اریکا نیشخندی زد منم وقتی کاملا متوجه شدم که منظورمو گرفته از محدوده خارج شدم و از ساختمون بیرون زدم که جلوی در ات و جونگ کوک رو در حال بحث کردن دیدم
خدایی چقدر سمجه ات نمی خواتت دیگه چقدر کنه ای ولش کن اون دیگه مال منه
از زبان ات
➖: دکتر اریکا گفت غیرت یعنی اینکه نزاری از هیچ بی ناموسی آزاری به ناموست برسه
➕: تنها بیناموسی که داره بهم آزار می رسونه...
اون تویی جونگ کوک اینو میفهمی چقدر وجودت باعث آزارم میشه با این کارات بیشتر داری زجرم میدی
اصلا اینو می فهمی؟
تو همین لحظه حضور تهیونگ رو پشت سرم حس کردم که بهمون نزدیک شد
➖: به به چه نامزد جنتلمنی جناب آقای کلاه بردار دزد ناموس رفیقاشون
خیلی خوشحالم از دیدنتون اتفاقاً همین الان ات خانوم داشتم حسابی از توی بی مقدار تعریف می کردن
تو همین لحظه دیدم که جونگ کوک سریع گارد گرفت و داشت با شتاب سمت تهیونگ هجوم می آورد که بگیرتش به باد کتک که جلوشو گرفتم
➕: جلو نیا
اگه بهش دست بزنی دیگه حتی اجازه ی اومدن به مراسم خاکسپاری منم نداری
➖: ات بخدا من نمی خواستم باهاش کاری کنم م... من فقط فقط می خواستم بهش تبریک بگم فقط همین
➕: دروغ نگو جونگ کوک من تورو میشناسم
➖: دروغ نمیگم
بخدا تو جونگ کوک قبلی رو میشناسی باور کن من دیگه اون آدم عوضی سابق نیستم بخاطر تو خودمو تغییر دادم حتی خود خانوم دکتر اریکا هم گفت حالت خیلی بهتر شده
تهیونگ نفس کلافه ای کشید و گفت: بیا بریم همش فقط وقت تلف کردنه موندن برای آدمی مثل اون فقط یه حماقت جبران ناپذیره
➖: ات یه فرصت دیگه بهم بده اینبار دیگه نا امیدت نمیکنم اگه دوباره همین غلطی رو کردم بهت اجازه میدم خودت با ارادی خودت بری مجبورت نمی کنم برای بار چهارم و دفعات بعدی مجبور شی برگردی پیشم
ات فقط یذره به بچه هامون فکر کن بخدا قسم می خورم بچه های من تو ناز ترین بچه های دنیا میشن
چیکارش کنم؟ دست از سرم برداره؟ ول کنم نیست
تهیونگ: بابا شوگر ددیه جنتلمن
آخه تو اصلن جنتلمن روانی تو راست میگی آفرین بازم به تلاشت ادامه بده
بیچاره شدی دیگه دلم برات می سوزه انقدر به پاهاش می افتی می خوای برگرده
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
از زبان تهیونگ
اریکا با چشم غره ای که برام رفت برگشت سمتم
اریکا: یعنی هنوز چیزی بهش نگفتی؟ بیچاره نمی دونه که چه نقشه های کثیفی تو سرت پرورش دادی که برای اون و جونگ کوک نکشیدی
گفتم: فقط کاری که بهت گفتمو انجام بده وقتی با ات ازدواج کنم و تمام مال و اموالشونو مال خودم کردم اون وقت تو هم می تونی به عشق یه طرفت برسی
هر وقت که من گفتم میری پیش جونگ کوک و به پاهاش می افتی چون دیوونه ی ات عه قطعاً بهت پا نمیده و وقت اقبالی برات رقم نمیخوره اما فقط اینو به من بسپر و به کارت برس
اریکا نیشخندی زد منم وقتی کاملا متوجه شدم که منظورمو گرفته از محدوده خارج شدم و از ساختمون بیرون زدم که جلوی در ات و جونگ کوک رو در حال بحث کردن دیدم
خدایی چقدر سمجه ات نمی خواتت دیگه چقدر کنه ای ولش کن اون دیگه مال منه
از زبان ات
➖: دکتر اریکا گفت غیرت یعنی اینکه نزاری از هیچ بی ناموسی آزاری به ناموست برسه
➕: تنها بیناموسی که داره بهم آزار می رسونه...
اون تویی جونگ کوک اینو میفهمی چقدر وجودت باعث آزارم میشه با این کارات بیشتر داری زجرم میدی
اصلا اینو می فهمی؟
تو همین لحظه حضور تهیونگ رو پشت سرم حس کردم که بهمون نزدیک شد
➖: به به چه نامزد جنتلمنی جناب آقای کلاه بردار دزد ناموس رفیقاشون
خیلی خوشحالم از دیدنتون اتفاقاً همین الان ات خانوم داشتم حسابی از توی بی مقدار تعریف می کردن
تو همین لحظه دیدم که جونگ کوک سریع گارد گرفت و داشت با شتاب سمت تهیونگ هجوم می آورد که بگیرتش به باد کتک که جلوشو گرفتم
➕: جلو نیا
اگه بهش دست بزنی دیگه حتی اجازه ی اومدن به مراسم خاکسپاری منم نداری
➖: ات بخدا من نمی خواستم باهاش کاری کنم م... من فقط فقط می خواستم بهش تبریک بگم فقط همین
➕: دروغ نگو جونگ کوک من تورو میشناسم
➖: دروغ نمیگم
بخدا تو جونگ کوک قبلی رو میشناسی باور کن من دیگه اون آدم عوضی سابق نیستم بخاطر تو خودمو تغییر دادم حتی خود خانوم دکتر اریکا هم گفت حالت خیلی بهتر شده
تهیونگ نفس کلافه ای کشید و گفت: بیا بریم همش فقط وقت تلف کردنه موندن برای آدمی مثل اون فقط یه حماقت جبران ناپذیره
➖: ات یه فرصت دیگه بهم بده اینبار دیگه نا امیدت نمیکنم اگه دوباره همین غلطی رو کردم بهت اجازه میدم خودت با ارادی خودت بری مجبورت نمی کنم برای بار چهارم و دفعات بعدی مجبور شی برگردی پیشم
ات فقط یذره به بچه هامون فکر کن بخدا قسم می خورم بچه های من تو ناز ترین بچه های دنیا میشن
چیکارش کنم؟ دست از سرم برداره؟ ول کنم نیست
تهیونگ: بابا شوگر ددیه جنتلمن
آخه تو اصلن جنتلمن روانی تو راست میگی آفرین بازم به تلاشت ادامه بده
بیچاره شدی دیگه دلم برات می سوزه انقدر به پاهاش می افتی می خوای برگرده
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
۴۴.۵k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.