tough love part19 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part19 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان ات
➕: چشم شوگر ددی امر دیگه ای نیست؟
➖: نه...
یدفه چشمم به دست گلی خورد که یکی از بادیگاردای جونگ کوک دستش داد
تهیونگ: اوووو چقدر امروز مثل جنتلمن های واقعی رفتار میکنی بابا چقدر تغییر کردی آفرین جای پیشرفت داره
➖: تازه این گلم از قبل سفارش دادم که فقط بدمش به شما
دست گل رو از دستش گرفتم
➕: دست گلتم دادی... جونگ کوک برو دیگه
تهیونگ: خیلی رمانتیک و حساس دراماتیک شد نمی دونستم از این کارا هم بلدی جناب آقای جونگ کوک تلاش و سخت کوشیت قابل ستایشه بالاخره عشق زهراگینتو پخش کردی
بابا بوی عطر تندت همه رو مسموم کرد شناساییت از ۲۰۰ کیلو متری هم قابل شناساییه
سلیقه ای خودتونه نه؟ به جون تو اگه می دونستم انقدر خوش سلیقه و هنرمندی اما حیف که درونتو زشتی پر کرده
ارزش این کارات کمتر از خودت نیست؟
دیگه تحمل موندن اونجا بین اون همه دعوا و بحث کردنو نداشتم نمی خواستم همه چی با دعوا و یقه و یقه کشب ختم شه پس تا خواستم سریع از اون مکان خارج شم فقط با قدم اولیه که برداشتم دیدم که جونگ کوک بدجوری دیوونه شده و می خواد بره که تهیونگو زیر پاهاش له کنه یا هر کار دیگه ای که از دستش بر میاد
➖: ببین نابود.....
سریع جلوشو گرفتم و با همون دست گلی که بهم داد بهش کتک زدم و پسش فرستادم عقب و به سینش می کوبیدم
گل ها پشمرده شدن و نصفشون برگ برگ شدن ریختن روی زمین
با صدای تقریباً بلند که همراه با بغض بود سرش فریاد زدم و گفتم: بسه دیگه جونگ کوک ولم کن
دیوونم کردی میشنوی دیوونم کردی خسته شدم دیگه برو اصلا هرکاری که دلت می خواد بکن فقط دیگه منو به حال خودم بزار
برو یه جای دور اصن بمیر خاکت کنن بیا بالا سر قبرت گریه کنم دیگه دیوونم کردی بسه دیگه نمی خوامت چرا مجبورم میکنی؟
فقط برو ولم کن
➖: من... من فقط می خواستم تبریک بگم همین (پشیمونی از سر و روش میباره اگه می تونست فریاد می زد یا همون جا با یه گلوله خودشو خلاص می کرد اما هنوز امید داشت هنوز امید وار بود چون هنوز با جون و دل عاشق ات بود)
➕: بی خود
لازم نکرده
دست گلو سمتش پرت کردم و بهش برگردوندم و رفتم سمت ماشین تهیونگ درو برام باز کرد و سوار شدیم از اون محیط دور شدیم
از زبان نویسنده
جونگ کوک هرکاری که می کرد فقط ات رو از خودش دورتر می کرد و امیدشو کمتر دیوونه گی که پیشکش حال و هواش غیر قابل توصیف بود
هم جلوی ات از طرف نامزد آیندش که یه روزی قبلا بهترین رفیق دنیاش بود زیر پاهای تهیونگ کل هیکل و شخصیتو له کرد و باعث شد به غرور و روح سنگی جونگ کوک لتمه جبران ناپذیری وارد شه
جونگ کوک دست گل رو که با عشق و علاقه برای ات گرفته بود رو پرت کرد تو جوب دیگه براش ارزشی نداشت اونو فقط برای ات گرفته بود که...
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
از زبان ات
➕: چشم شوگر ددی امر دیگه ای نیست؟
➖: نه...
یدفه چشمم به دست گلی خورد که یکی از بادیگاردای جونگ کوک دستش داد
تهیونگ: اوووو چقدر امروز مثل جنتلمن های واقعی رفتار میکنی بابا چقدر تغییر کردی آفرین جای پیشرفت داره
➖: تازه این گلم از قبل سفارش دادم که فقط بدمش به شما
دست گل رو از دستش گرفتم
➕: دست گلتم دادی... جونگ کوک برو دیگه
تهیونگ: خیلی رمانتیک و حساس دراماتیک شد نمی دونستم از این کارا هم بلدی جناب آقای جونگ کوک تلاش و سخت کوشیت قابل ستایشه بالاخره عشق زهراگینتو پخش کردی
بابا بوی عطر تندت همه رو مسموم کرد شناساییت از ۲۰۰ کیلو متری هم قابل شناساییه
سلیقه ای خودتونه نه؟ به جون تو اگه می دونستم انقدر خوش سلیقه و هنرمندی اما حیف که درونتو زشتی پر کرده
ارزش این کارات کمتر از خودت نیست؟
دیگه تحمل موندن اونجا بین اون همه دعوا و بحث کردنو نداشتم نمی خواستم همه چی با دعوا و یقه و یقه کشب ختم شه پس تا خواستم سریع از اون مکان خارج شم فقط با قدم اولیه که برداشتم دیدم که جونگ کوک بدجوری دیوونه شده و می خواد بره که تهیونگو زیر پاهاش له کنه یا هر کار دیگه ای که از دستش بر میاد
➖: ببین نابود.....
سریع جلوشو گرفتم و با همون دست گلی که بهم داد بهش کتک زدم و پسش فرستادم عقب و به سینش می کوبیدم
گل ها پشمرده شدن و نصفشون برگ برگ شدن ریختن روی زمین
با صدای تقریباً بلند که همراه با بغض بود سرش فریاد زدم و گفتم: بسه دیگه جونگ کوک ولم کن
دیوونم کردی میشنوی دیوونم کردی خسته شدم دیگه برو اصلا هرکاری که دلت می خواد بکن فقط دیگه منو به حال خودم بزار
برو یه جای دور اصن بمیر خاکت کنن بیا بالا سر قبرت گریه کنم دیگه دیوونم کردی بسه دیگه نمی خوامت چرا مجبورم میکنی؟
فقط برو ولم کن
➖: من... من فقط می خواستم تبریک بگم همین (پشیمونی از سر و روش میباره اگه می تونست فریاد می زد یا همون جا با یه گلوله خودشو خلاص می کرد اما هنوز امید داشت هنوز امید وار بود چون هنوز با جون و دل عاشق ات بود)
➕: بی خود
لازم نکرده
دست گلو سمتش پرت کردم و بهش برگردوندم و رفتم سمت ماشین تهیونگ درو برام باز کرد و سوار شدیم از اون محیط دور شدیم
از زبان نویسنده
جونگ کوک هرکاری که می کرد فقط ات رو از خودش دورتر می کرد و امیدشو کمتر دیوونه گی که پیشکش حال و هواش غیر قابل توصیف بود
هم جلوی ات از طرف نامزد آیندش که یه روزی قبلا بهترین رفیق دنیاش بود زیر پاهای تهیونگ کل هیکل و شخصیتو له کرد و باعث شد به غرور و روح سنگی جونگ کوک لتمه جبران ناپذیری وارد شه
جونگ کوک دست گل رو که با عشق و علاقه برای ات گرفته بود رو پرت کرد تو جوب دیگه براش ارزشی نداشت اونو فقط برای ات گرفته بود که...
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
۴۰.۹k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.