فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۰۵
[ویو هارین]
آروم به کیم گفتم
هارین: من می رم یکم هوا بخورم...
تهیونگ: مراقب باش....
بلند شدم و به سمت پشت بوم
ساختمون رفتم
یک ساختمون دو طبقه بود که ما طبقه دوم بودیم
وای عالی بود
هوا خنک بود
امروز خیلی خسته شدم
ولی خدایی چطور عین چی عاشق جونگ کوک هستم ؟
با دیدنش قلبم لرزید
یهو یکی دستم گرفت که در ثانیه با اون یکی دستم
اسلحه از کیفم در آوردم روش کشیدم
وقتی نگاهم بهش دادم
جونگ کوک بود
اسلحه اصلأ غلاف نکردم
جونگ کوک: هارین من متاسفم
صداش خیلی خسته بود
هارین: هه چرا متاسف هستی...تو کار درست کردی..... فقط این وسط من از دست دادی
اسلحه غلاف کردم و گذاشتم داخل کیف
که یهو جونگ کوک محکم کمرم گرفت به خودش
چسبوندم و شروع کرد بوسیدنم
ازش خودم جدا کردم
هارین : چه غلطی می کنی
با جدیت و سردی گفت
جونگ کوک: فقط دارم رفع دلتنگی می کنم
پارت ۱۰۵
[ویو هارین]
آروم به کیم گفتم
هارین: من می رم یکم هوا بخورم...
تهیونگ: مراقب باش....
بلند شدم و به سمت پشت بوم
ساختمون رفتم
یک ساختمون دو طبقه بود که ما طبقه دوم بودیم
وای عالی بود
هوا خنک بود
امروز خیلی خسته شدم
ولی خدایی چطور عین چی عاشق جونگ کوک هستم ؟
با دیدنش قلبم لرزید
یهو یکی دستم گرفت که در ثانیه با اون یکی دستم
اسلحه از کیفم در آوردم روش کشیدم
وقتی نگاهم بهش دادم
جونگ کوک بود
اسلحه اصلأ غلاف نکردم
جونگ کوک: هارین من متاسفم
صداش خیلی خسته بود
هارین: هه چرا متاسف هستی...تو کار درست کردی..... فقط این وسط من از دست دادی
اسلحه غلاف کردم و گذاشتم داخل کیف
که یهو جونگ کوک محکم کمرم گرفت به خودش
چسبوندم و شروع کرد بوسیدنم
ازش خودم جدا کردم
هارین : چه غلطی می کنی
با جدیت و سردی گفت
جونگ کوک: فقط دارم رفع دلتنگی می کنم
- ۱۰.۲k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط