رمان مافیا جئون

رمان مافیا جئون

پارت اول:

دختر 18 ساله ای بنام کیم ات که به زیبایی یک فرشته تو خانوده ی چهار نفره ای زندگی میکنه، یه روز پدر ات پول خیلی زیادی از جونگکوک قرض میگیره اما نمیتونه پولو بهش برگردونه.


یه روز جونگکوک میره خونه ی ات اینا که پول اشو بگیره اما پدر ات بهش میگه که پول نداره بهش بده


-: اقای کیم باید همین الان پولمو برگردونید وگرنه دخترتون و با خودم میبرم

پدر ات: لطفا یک هفته بهم فرصت بدید

-: نمیشه، پس دخترتون و به من میدید که با خودم ببرم البته به عنوان خدمتکار


پدر ات: باشه ببرش

-: برید ات با خودتون بیارید


بادیگاردا میرن ات رو با خودشون به عمارت جونگکوک میبرن تا اونجا هیچ صحبتی زده نمیشه.

-: ات تو به عنوان خدمتکار اینجا کار میکنی اجوما قوانین و بهش بگو.

اجوما: چشم ارباب ات جان بیا اینجا.

+: بله

اجوما: نباید به ارباب توهین کنی و رو حرفشون حرف نیار، هر روز اتاق ارباب و تمیز میکنی و لباساشو میشوری و.....


+: باشه فهمیدم اجوما.

-: پس از فردا کارتو شروع میکنی اجوما اتاقشو نشونش بده

اجوما: ات دنبالم بیا، اینجا اتاقته هر روز صبخ ساعت هشت باید بیدار بشی

+: چشم.

ات میره تو اتاقش و وسایلشو میزاره تو اتاق و میره روی تخت دراز میکشه و میخوابه.


ویو فردا صبح ساعت هشت.

ات صبح زود از خواب بیدار میشه و میره پیش اجوما.


اجوما: صبح بخیر ات جان ارباب رفتن بیرون کار داشتن گفتن تا میاد اتاقشو تمیز کنید.


+: چشم.

ات رفت تو اتاق جونگکوک و شروع کرد به تمیز کردن که چشمش به چیزی خورد

+: واده فاک اینا چین؟ کاندوم؟ تو اتاق ارباب؟ ای چندش

بزور کاندوم های استفاده شده رو جمع کرد...


ادامه دارد....


نویسنده: GHP
دیدگاه ها (۰)

پارت دوم رمان مافیا جئون: وقتی رفت داخل سالن نشیمن جونگکو...

پارت سوم رمان مافیا جئون: اصلا به من چه چرا من حسودی میکنم. ...

پارت دهم رمان ایدل من: ویو جیهوپ و انداختش روی تخت -: بیبی ا...

پارت نهم رمان ایدل من: +: اوم هوبی من دیگه برم بخوابم فردا ب...

پارت 8 جونگکوک:وایسا ا/ت: بله جونگکوک: هیچی برو ا/ت: وا چشه ...

رمان ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط