پارت 13
پارت 13
سواره هواپیما شدیم و راه اوفتادیم
کوک:عشقم چیزی میخاهی
ات:میشه واسم آب بیاری
کوک :حتما
ات : وقتی نشستم گوشیمو برداشتم سرم تو گوشی بود که یهو
یه چمدون خورد به پام منم گفتم اخ و بلند شدم وقتی دیدم یونگی بود با یه کت و شلوار سفید و موهای بلندش منم باهاش دست دادم و گفتم تو اینجا چیکار میکنی( نکته قبل از اینکه ات منشی کوک بشه منشی یونگی بود و دوستش) من دارم واسیه یه کاری میرم پاریس
کوک :دیدم چمدون یکی خورد به پای ات خیلی عصبانی شدم و رفتم سمتشون و با عصبانیت رفتم جلوش و گفتم هی چه
خبرته نمیتونی حتا یه چمدون ببری پای همسرمو زخمی کردی
ات:نه جونکوک خوبم اقایه مین یونگیو میشناسم رئیس قبلیم وهمچنین دوستم
یونگی: ببخشید هواسم نبود (جدی)
کوک:ایبی نداره
بعدش رفتم بغله ات نشستم کم کم داشت میخابی
ات:جونکوک آب میخام
کوک:بیا عزیزم
اب رو دادم و خورد بعدش صرشو گزاشت رویه شونم و خابید (فلش بک به هتل)
اسلاید دو یونگی
اسلاید سه لباسه یونگی
ادامه دارد
حمایت کنید
ادمین از تیمارستان اومد
اخه تو پارته قبلی دوانه شده بود
سواره هواپیما شدیم و راه اوفتادیم
کوک:عشقم چیزی میخاهی
ات:میشه واسم آب بیاری
کوک :حتما
ات : وقتی نشستم گوشیمو برداشتم سرم تو گوشی بود که یهو
یه چمدون خورد به پام منم گفتم اخ و بلند شدم وقتی دیدم یونگی بود با یه کت و شلوار سفید و موهای بلندش منم باهاش دست دادم و گفتم تو اینجا چیکار میکنی( نکته قبل از اینکه ات منشی کوک بشه منشی یونگی بود و دوستش) من دارم واسیه یه کاری میرم پاریس
کوک :دیدم چمدون یکی خورد به پای ات خیلی عصبانی شدم و رفتم سمتشون و با عصبانیت رفتم جلوش و گفتم هی چه
خبرته نمیتونی حتا یه چمدون ببری پای همسرمو زخمی کردی
ات:نه جونکوک خوبم اقایه مین یونگیو میشناسم رئیس قبلیم وهمچنین دوستم
یونگی: ببخشید هواسم نبود (جدی)
کوک:ایبی نداره
بعدش رفتم بغله ات نشستم کم کم داشت میخابی
ات:جونکوک آب میخام
کوک:بیا عزیزم
اب رو دادم و خورد بعدش صرشو گزاشت رویه شونم و خابید (فلش بک به هتل)
اسلاید دو یونگی
اسلاید سه لباسه یونگی
ادامه دارد
حمایت کنید
ادمین از تیمارستان اومد
اخه تو پارته قبلی دوانه شده بود
۵.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.