ادامه

ادامه


هانول همچنین عصبی چتری هایش را به پشت انداخت سپس سپس گوشواره های قیمتی اش را به گوشش انداخت
هانول: دختره همه با رئیس شرکت ازدواج میکنند خدا می‌دونه دختر من با کی ازدواج می‌کنه
جونا عصبی لبش را تر کرد سپس مشغول کفشش آروم گفت : مادر من چیکار کنم مگه خودت نشنیدی پدر گفت قدمی نباید به تهیونگ نزدیک بشم ... هانول عصبی با دستش زد به موهای جونا سپس با عصبانیت دست به کمر گفت : دختره احمق گفتم به جیمین نزدیک شو تو هرجور شده باید مخشو بزنی
جونا با اخم و لب های آویزان نگاهش کرد : مامان بیخیالش شو
هانول ؛ دیگه نشونم اینو یکی تو باید باهاش رابطه داشته باشی فهمیدی
جونا: سیعمو میکنم
هانول با غیض نگاعش کرد. : سعی ؟ .. نه باید ! . جونا همچنین دامن لباس قرمزش را پایین کشید سپس بند کفش هایش را بست ... هانول: گوش بده دخترم میون‌شی احمق لیاقت این رو نداره اینکه لباس عروس بپوشه و کنار مرد به این اسم و رسم وایسته
جونا : من که نمی‌فهمم چیکار کنم تو بگو ..
دست به سینه چشم به مادرش دوخت ... هانول: این که حرفی نداره باید باهاش خوب رفتار کنی تا سمت تو بیاد ولی اگه نیومد بزور میاریمش..
لباس هانگول اسلاید ۲
لباس هانول اسلاید ۳
لباس جونا اسلاید ۴
لباس چانمی اسلاید ۵
لباس یو بین اسلاید ۶
دیدگاه ها (۱)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۶ (。☬⁠。⁠)⁩خط چ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۷ (。☬⁠。⁠)⁩مرا...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۵ (。☬⁠。⁠)⁩بار...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۴ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

。☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۳۰ (。☬⁠。⁠)⁩سپس...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۶۰ (。☬⁠。⁠)⁩چانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط