pt25
#pt25
سوفیا سرفه خونی کرد که از گوشه لبش ریخت بیرون
_ا الان میگم دکتر بیاد
کوک رفت بیرون بعد با دکتر اومد و سوفیا رو معاینه کرد لوله تنفسی به دماغش وصل کرد تا راحت تر نفس بکشه
...زیاد به خودت فشار نیار
+کی مرخص میشم
....اوهو چه عجله ایه مرخص میشی
_اما نه تا وقتی که خوب نشدی
+اگه حوصلم سر رفت چیکار کنم
_حوصلتو میارم سرجاش عشقم
+باشه
_حالش چطوره دکتر
....جایه نگرانی نیست همه چی روبه راه فقط نباید به خودشون فشار بیارن تا زمانی که بخیه هاشون کشیده نشده
_ممنونم دکتر
دکتر از اتاق بیرون رفت و کوک هم کنار سوفیا نشست و دستشو گرفت
_نمیزارم دیگه آسیب ببینی بهت قول میدم
+تو حالت خوبه
_تو خوب بشو منم اندازه توخوب میشم
+خیلی ترسیدم تو طوریت بشه
_من مردمو زنده شدم نباید خودتو مینداختی جلو تیر
+چطور میزاشتم تیر بخوری
_تو همه جونه منی
کوک دست سوفیا رو بوسه زد
_استراحت کن من اینجام
+جایی نریا
_نه همینجا میمونم بخواب عزیزم
+باشه
سوفیا چشماشو آروم آروم بست کوک هم سرشو کنار دست سوفیا گذاشت و از خستگی چشاش گرم شد کوک با صدا آه و ناله آروم سوفیا از خواب پرید و دید سر و صورت سوفیا اخماش توهمه و عرق کرده
_سوفیا حالت خوبه سوفیا
+درد دارم آخ
_بزار دکتر رو صدا کنم
کوک سریع دکتر رو صدا زد دکتر هم اومد یه آرام بخش و مسکن به سرم سوفیا زد و سوفیا هم آروم آروم ساکت شد کوک هم شروع کرد عرق رو صورتشو پاک کردن
....این درد طبیعیه نگران نباشید الان مسکن زدم از دردش کمتر میکنه
سوفیا سرفه خونی کرد که از گوشه لبش ریخت بیرون
_ا الان میگم دکتر بیاد
کوک رفت بیرون بعد با دکتر اومد و سوفیا رو معاینه کرد لوله تنفسی به دماغش وصل کرد تا راحت تر نفس بکشه
...زیاد به خودت فشار نیار
+کی مرخص میشم
....اوهو چه عجله ایه مرخص میشی
_اما نه تا وقتی که خوب نشدی
+اگه حوصلم سر رفت چیکار کنم
_حوصلتو میارم سرجاش عشقم
+باشه
_حالش چطوره دکتر
....جایه نگرانی نیست همه چی روبه راه فقط نباید به خودشون فشار بیارن تا زمانی که بخیه هاشون کشیده نشده
_ممنونم دکتر
دکتر از اتاق بیرون رفت و کوک هم کنار سوفیا نشست و دستشو گرفت
_نمیزارم دیگه آسیب ببینی بهت قول میدم
+تو حالت خوبه
_تو خوب بشو منم اندازه توخوب میشم
+خیلی ترسیدم تو طوریت بشه
_من مردمو زنده شدم نباید خودتو مینداختی جلو تیر
+چطور میزاشتم تیر بخوری
_تو همه جونه منی
کوک دست سوفیا رو بوسه زد
_استراحت کن من اینجام
+جایی نریا
_نه همینجا میمونم بخواب عزیزم
+باشه
سوفیا چشماشو آروم آروم بست کوک هم سرشو کنار دست سوفیا گذاشت و از خستگی چشاش گرم شد کوک با صدا آه و ناله آروم سوفیا از خواب پرید و دید سر و صورت سوفیا اخماش توهمه و عرق کرده
_سوفیا حالت خوبه سوفیا
+درد دارم آخ
_بزار دکتر رو صدا کنم
کوک سریع دکتر رو صدا زد دکتر هم اومد یه آرام بخش و مسکن به سرم سوفیا زد و سوفیا هم آروم آروم ساکت شد کوک هم شروع کرد عرق رو صورتشو پاک کردن
....این درد طبیعیه نگران نباشید الان مسکن زدم از دردش کمتر میکنه
۱۰.۰k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.