برادر غیرتی من
پارت ۴۹
خوابوندمش
صبح روز بعد
ویوی هوجو
از خواب بلند شدم دیدم یکی میزنه بهم تا بیدار بشم
یون : بیدار شووووووووو
هوجو : چی شده ( خواب آلود )
یون : هیچی نگاه کن بدنمو تازه امروز ورزش داریم
هوجو : این چیه زیر لباست
یون : کار دیروزته پهلومو گاز گرفتی الانم کبود شده
هوجو : نرو ورزش
یون : باشه ولی تو گردن میگیری
هوجو : باشه وایسا مگه الان آکادمی بازه
یون : چرا
هوجو : بیرونو نگاه کن برف اومده
یون : پس نمیریم آکادمی
دیدم تب داره بغلش کردمو بردمش تو اتاقش و انداختمش تو آب سرد
یون : بابا چیکارم داری تب کردم فقط
هوجو : خداحافظ
رفتم دم اتاق بچه ها
هوجو : نمیخوایم بیاین پایین میدونم بیدارید ( داد )
میسو : خب بریم بیرون
هوجو : کجا
هاری : برف بازی
یونم اومد
یون : عقلتون ناقصه
دنیز : یون
یون : اهم
هانول : داداشی
هوجو : باشه ولی با این وعض
یون : چشه
هوجو : برو لباستو عوض کن بعد برو بیرون
یون : باشه
رفتم بیرون که همه اومدن بیرون داشتن بازی میکردن یونم اومد
یونا : بچه ها یون اسکی روی یخ بلده
یون : من نمیرم رو یخ
آیو : چرا
یونا : پارسال افتاد تو آب حتی یک ماه حالش بد بود
جیمین : غمت نباشه یخ دریاچه استقامت زیادی دارع
یون : باشه ............ آخ
هوجو : چی شد
یون : قلبم
هوجو : حالت خوب نیست نمیری دریاچه
یون : خوبم خوبم
رفتیم سمت دریاچه و یون درحال اسکی بود که فهمیدم اگه نرم سمتش حالش بد میشه و از هوش میره
سریع رفتم پیشش و آوردمش کنار بقیه
لیا : عهههههه داشتیم میدیدیم
هوجو : میزاشم اون وسط از حال بره ( عربده و عصبی )
یون : آ. ر. و. م. ب. ا. ش
هوجو : چرا باید آروم باشم
یون : ب. خ. ا. ط. ر. م. ن
لیا : چرا سر من داد میزنی
هوجو : تخسیر همتونه
یونو بلند کردم و بردمش خونه
یون : میزاشتی بمونم ( از درد رنگش پریده )
هوجو : خفه شو رنگت پریده بهت میگم حالت بده نرو میری ( عربده )
یون : هوجو داروها مو بیار
هوجو : کجاست
یون : کشوی پایینم
رفتم و داروهاسو براش آوردم بعد اینکه داروهاشو خورد چندتا مسکن بهش دادم تا دردش آروم باشه
هوجو : الان خوبی
یون : آره
دنیز : ببخشید
یون : چرا
سوجون ,: گفتیم بری اسکی کنی
یون : اشکال ندارع
چان : ارباب
یون : چته بنال
چان : خیلی جذابید آقای جانگ از ارباب محافظت کن تا چهرش آسیب نبینه
یون : کی اینو راه داده ( عصبی )
هوجو : من
یون : گوه خوردم
دنیز : برو بیرون
چان : باشه باشه
رفت
هوجو : آخ خشکیدم
یونا : این چیه زیر لباست
یون : مال دیروزه که هوجو گازم گرفت
سرمو گذاشتم رو پای یون و رومبل ولو شدم
یون : معرفتی میکنم فرشته ی عذاب من
هوجو : من فرشتم ؟
یون : ایناها رو لباست نوشته
هوجو : حالا به فرشته ی عذاب یه........
یون : نه
اون وو: هوجو خاک تو سرت با این سلقت سلیقه ی من خوبه
یون :.....
🐾✨
خوابوندمش
صبح روز بعد
ویوی هوجو
از خواب بلند شدم دیدم یکی میزنه بهم تا بیدار بشم
یون : بیدار شووووووووو
هوجو : چی شده ( خواب آلود )
یون : هیچی نگاه کن بدنمو تازه امروز ورزش داریم
هوجو : این چیه زیر لباست
یون : کار دیروزته پهلومو گاز گرفتی الانم کبود شده
هوجو : نرو ورزش
یون : باشه ولی تو گردن میگیری
هوجو : باشه وایسا مگه الان آکادمی بازه
یون : چرا
هوجو : بیرونو نگاه کن برف اومده
یون : پس نمیریم آکادمی
دیدم تب داره بغلش کردمو بردمش تو اتاقش و انداختمش تو آب سرد
یون : بابا چیکارم داری تب کردم فقط
هوجو : خداحافظ
رفتم دم اتاق بچه ها
هوجو : نمیخوایم بیاین پایین میدونم بیدارید ( داد )
میسو : خب بریم بیرون
هوجو : کجا
هاری : برف بازی
یونم اومد
یون : عقلتون ناقصه
دنیز : یون
یون : اهم
هانول : داداشی
هوجو : باشه ولی با این وعض
یون : چشه
هوجو : برو لباستو عوض کن بعد برو بیرون
یون : باشه
رفتم بیرون که همه اومدن بیرون داشتن بازی میکردن یونم اومد
یونا : بچه ها یون اسکی روی یخ بلده
یون : من نمیرم رو یخ
آیو : چرا
یونا : پارسال افتاد تو آب حتی یک ماه حالش بد بود
جیمین : غمت نباشه یخ دریاچه استقامت زیادی دارع
یون : باشه ............ آخ
هوجو : چی شد
یون : قلبم
هوجو : حالت خوب نیست نمیری دریاچه
یون : خوبم خوبم
رفتیم سمت دریاچه و یون درحال اسکی بود که فهمیدم اگه نرم سمتش حالش بد میشه و از هوش میره
سریع رفتم پیشش و آوردمش کنار بقیه
لیا : عهههههه داشتیم میدیدیم
هوجو : میزاشم اون وسط از حال بره ( عربده و عصبی )
یون : آ. ر. و. م. ب. ا. ش
هوجو : چرا باید آروم باشم
یون : ب. خ. ا. ط. ر. م. ن
لیا : چرا سر من داد میزنی
هوجو : تخسیر همتونه
یونو بلند کردم و بردمش خونه
یون : میزاشتی بمونم ( از درد رنگش پریده )
هوجو : خفه شو رنگت پریده بهت میگم حالت بده نرو میری ( عربده )
یون : هوجو داروها مو بیار
هوجو : کجاست
یون : کشوی پایینم
رفتم و داروهاسو براش آوردم بعد اینکه داروهاشو خورد چندتا مسکن بهش دادم تا دردش آروم باشه
هوجو : الان خوبی
یون : آره
دنیز : ببخشید
یون : چرا
سوجون ,: گفتیم بری اسکی کنی
یون : اشکال ندارع
چان : ارباب
یون : چته بنال
چان : خیلی جذابید آقای جانگ از ارباب محافظت کن تا چهرش آسیب نبینه
یون : کی اینو راه داده ( عصبی )
هوجو : من
یون : گوه خوردم
دنیز : برو بیرون
چان : باشه باشه
رفت
هوجو : آخ خشکیدم
یونا : این چیه زیر لباست
یون : مال دیروزه که هوجو گازم گرفت
سرمو گذاشتم رو پای یون و رومبل ولو شدم
یون : معرفتی میکنم فرشته ی عذاب من
هوجو : من فرشتم ؟
یون : ایناها رو لباست نوشته
هوجو : حالا به فرشته ی عذاب یه........
یون : نه
اون وو: هوجو خاک تو سرت با این سلقت سلیقه ی من خوبه
یون :.....
🐾✨
۳.۸k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.