از بالا طبقه پایین نگاه کردم کسی نبود یهو صدای باز شدن در
از بالا طبقه پایین نگاه کردم کسی نبود یهو صدای باز شدن درو از پشت سرم شنیدم برگشتم
ععاا جونگ کوک تویی
جونگ کوک:چرا نرفتی پایین؟
اخه کسی نبود پایین
جونگ کوک:حالا هر چی بیا بریم
دنبالش رفتم و دیدم جیمینو و شوگا پایینن
جیمین:هی شوگا
شوگا:بله
جیمین:این صحنه که دارن میان پایین رمانتیک نی باور کن اینا تقدیرشون یکیه
شوگا: چقدر کیدراما نگاه میکنی؟
هی شما اینجا چیکار میکنید
شوگا:منتظر تو و جونگ کوک بودیم حالا که اومدید بیاید بریم
یه ون شخصی(عکس اول) اومده بود همه رفتن تو و اخرین نفر من رفتم تو و دیدم جا نیست
نامجونا چیکار کنممم
هوپی:بغل یکی بشین
جیمین:هوپیی ما حق لمس کردن ایون می رو نداریم
شوگا:ولی داره دیر میشهه
راننده:لطفا کمی عجله کنید
_میتونی بغل من بشینی
سرم برگردوندم و دیدم جونگ کوک این حرفو زد
داشت دیر میشد ولی این تصمیم درستی بود؟
رفتم سمتش اروم روی پاهاش نشستم
جونگ کوک:[دستاشو بالا میبره]ببین من بهت دست نمیزنم
نامجون:خب اگه دست بزنی هم الارم صدا میده
(بچه ها من یادم رفت اینو تو پارتای قبل بگم برای مطمئن شدن که کسی با ایون می در تماس لمسی نیست به همه اعضا یه دست بنده دادن که به بدن یک خانوم برخورد کنه صدا میده)
با کلی خجالت خشک نشسته بودم ریدم با این انتخابم میتونستم با تاکسی برم ای خدااا
صورتمو با دستام پوشونده بودم که یهو رانند ترمز گرفت
منم چون نه کمر بند داشتم نه تکیه گاهی یه جلو پرتاب شدم
با خودم گفتم ایون می به فاخ رفتی دختر
همون لحظه یه دستی دور کمرمو گرفت به خودش چسبوند الارم داشت به صدا درمیومد چشمامو اروم باز کردم و صورتم کلا چند سانت با جونگ کوک فاصله داشت
پاهام دو طرفش بودن و همینجوری خشکمون زده بود
جونگ کوک نگاشو سر داد به طرف لبام
اومدم خودمو جدا کنم که دوتا دستشو انداخت دور کمر اروم خم شد سمت گردنم و بو کشید
نامجون:یااااااا جوووونگ کووووککککککک ولشششش کنننننن
همون لحظه رانند داد زد رسیدیمم
جونگ کو یهو منو ول کرد
جونگ کوک:از روم بلند نمیشی؟
سریع خودمو جمع کردم و از ون رفتم بیرون
همین که نامجون اومد بیرون مدیر برنامه بهش زنگ زد
انقد بلند داد میزد که میتونستم صداشو بشنوم
نامجوننننننن الاااررمممم زنگگگگ خوردههههه کییی به ایون میی دستتتتت زززززددددد
نامجون:ایون می داشت میوفتاد که جونگ کوک گرفتش همین
بعد قطع کرد
همیمنن؟؟ندیدی اون منحرففف چیکار کردد ؟؟
نامجون:بعد مهمونی شخصا به رییس میگم
رفتیم تو مهمونی...
ععاا جونگ کوک تویی
جونگ کوک:چرا نرفتی پایین؟
اخه کسی نبود پایین
جونگ کوک:حالا هر چی بیا بریم
دنبالش رفتم و دیدم جیمینو و شوگا پایینن
جیمین:هی شوگا
شوگا:بله
جیمین:این صحنه که دارن میان پایین رمانتیک نی باور کن اینا تقدیرشون یکیه
شوگا: چقدر کیدراما نگاه میکنی؟
هی شما اینجا چیکار میکنید
شوگا:منتظر تو و جونگ کوک بودیم حالا که اومدید بیاید بریم
یه ون شخصی(عکس اول) اومده بود همه رفتن تو و اخرین نفر من رفتم تو و دیدم جا نیست
نامجونا چیکار کنممم
هوپی:بغل یکی بشین
جیمین:هوپیی ما حق لمس کردن ایون می رو نداریم
شوگا:ولی داره دیر میشهه
راننده:لطفا کمی عجله کنید
_میتونی بغل من بشینی
سرم برگردوندم و دیدم جونگ کوک این حرفو زد
داشت دیر میشد ولی این تصمیم درستی بود؟
رفتم سمتش اروم روی پاهاش نشستم
جونگ کوک:[دستاشو بالا میبره]ببین من بهت دست نمیزنم
نامجون:خب اگه دست بزنی هم الارم صدا میده
(بچه ها من یادم رفت اینو تو پارتای قبل بگم برای مطمئن شدن که کسی با ایون می در تماس لمسی نیست به همه اعضا یه دست بنده دادن که به بدن یک خانوم برخورد کنه صدا میده)
با کلی خجالت خشک نشسته بودم ریدم با این انتخابم میتونستم با تاکسی برم ای خدااا
صورتمو با دستام پوشونده بودم که یهو رانند ترمز گرفت
منم چون نه کمر بند داشتم نه تکیه گاهی یه جلو پرتاب شدم
با خودم گفتم ایون می به فاخ رفتی دختر
همون لحظه یه دستی دور کمرمو گرفت به خودش چسبوند الارم داشت به صدا درمیومد چشمامو اروم باز کردم و صورتم کلا چند سانت با جونگ کوک فاصله داشت
پاهام دو طرفش بودن و همینجوری خشکمون زده بود
جونگ کوک نگاشو سر داد به طرف لبام
اومدم خودمو جدا کنم که دوتا دستشو انداخت دور کمر اروم خم شد سمت گردنم و بو کشید
نامجون:یااااااا جوووونگ کووووککککککک ولشششش کنننننن
همون لحظه رانند داد زد رسیدیمم
جونگ کو یهو منو ول کرد
جونگ کوک:از روم بلند نمیشی؟
سریع خودمو جمع کردم و از ون رفتم بیرون
همین که نامجون اومد بیرون مدیر برنامه بهش زنگ زد
انقد بلند داد میزد که میتونستم صداشو بشنوم
نامجوننننننن الاااررمممم زنگگگگ خوردههههه کییی به ایون میی دستتتتت زززززددددد
نامجون:ایون می داشت میوفتاد که جونگ کوک گرفتش همین
بعد قطع کرد
همیمنن؟؟ندیدی اون منحرففف چیکار کردد ؟؟
نامجون:بعد مهمونی شخصا به رییس میگم
رفتیم تو مهمونی...
۳.۹k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.