عشق با قلدریpt28

Pt28
روز بعد
ویو ا.ت
امروز زوره مسابقه جهانیه شورو شوقه عجیبی دارم
از رو تخت اومدم پایین
صورتمو شستم از تو اتاقم اومدم بیرون
رفتم رستوران هتل که دیدم همه جمعن
ا.ت:صبح بخیر
همه بهم یه صبح بخیری کردن جز سهون
انگار عوض شده دیگه میخواستم باهاش حرف نزنم چون دیگه ادم حسابی نیست جیهوپ راست میگفت اون یه حوس بازه فقط چند روزی خوبه دیگه نمیشناستت بیخیال شدمو کناره شوگا نشستم
ا.ت:حالت چطوره؟
شوگا:هوم؟
زدم به بازوش
ات:پری شب حسابی نگرانم کردی کجا بودی
جیهوپ:کجا میتونه باشه
ات:بار؟
ابه دهنشو قورت دادو سرشو تکون داد
با مشتای کوچیکم به بازوش میزدم
ا.ت:مرض داری هی نگرانم میکنی؟
شوگا:هی
ات:و تو جیهوپ یعنی با هر دوتونم اگه یک باره دیگه باهم دیگه بخاطره من دعوا کردین بخدا سرمو میزنم
می یونگ:عههه
ات:بخدا
شوگا:چی شده امروز بهم اهمیت میدی؟
ات:به دلایلی
مین وو:نکنه بازم میخوای کرم بریزی؟*سرد
ات:نه میخوام ایندفعه جدی باشم
می یونگ:درباره؟
ات:هیچی صبحانمونو بخوریم امروز روزه پرکاریه من حسابی کار دارم به چیزایی باید رسیدگی کنم که حالا حالاها تموم نمیشه
جیهوپ:چی؟
ا.ت:بزاریم برای بعد
ات:کی باید بریم؟
شوگا:ساعتای ۳_۴
ات:پس شماها با اتوبوس برین من باید برم یه جایی برمیگردم(اتوبوس مخصوصه تیم)
شوگا:کجا؟
ات:جای خاصی نیست میرم برای مامانم یه هدیه بخرم
می یونگ:چرا دیروز نخریدی؟
ات:چه گیری کردم
مین وو:ولش کن
ات:ممنون
صبحانمو خوردم اماده شدم یه ماشین گرفتمو رفتم...
پرش زمانی*
ویو شوگا
مننظره ا.ت بودم که بلاخره رسید
مربی:کجا بودی نگرانت بودم
ا.ت: حالا اومدم *لبخند
شوگا:سلام
ا.ت:سلام
شوگا:بریم لباسامونو عوض کنیم الان بازی شروع میشه
لباسامونو عوض کردیم چیزی به مسابقه نمونده بود
تیم رقیب برنده پارسال بود یکم سخت بود اما میخوام امسال به بهترین نعف بازی بکنم
شوگا:ا.ت اماده ای؟
ا.ت:اوهوم
به صف رفتیم بعد سرود کشورمون داور سوتو زدو بازی شروع شد
تا شیش امتیاز بود
ویو ا.ت
تیم حریف خیلی حرفه ای بازی میکرد اما یکیشون خوب بازی نمیکرد ولی با این حال قوی بودن
اولین گلو اونا زدن
مین وو:اه
ا.ت:دوباره امتحان میکنیم
داور سوتو زد
بایه اشاره محاصرش کردیم جیهوپ رفت جلو تا توپو بگیر اما نتونست که من رفتمو گرفتم
جیهوپ:هعی*تشویقه ها😂
اولین گلو با تشویقای بچه ها زدم
شوگا:ایول ا.ت
شده بودیم ۱_۱
_____
بلاخره با کلی نلاش تیم ما شده بود ۵ تیم اونا شد ۵ فقط یه امتیازه دیگه میتونست مارو برنده کنه
(قبل شروع)
ا.ت:گایز هم محاصره میکنیم هم حمله
شوگا:باشه
ا.ت:پس فایتینگ
بازیو شروع کردیم توپ افتاد دستشون اما انگار ایندفعه اوناهم میخواستن فقط حمله کنن
«««««
جیهوپ:اَه
می یونگ:چطور ممکنه اَه
اونا برنده شدن
مین وو اومد پیشم
مین وو:ا.ت باید یه چیزیو بهت بگم
ا.ت:چی؟
زخم پاشو نشونم داد
ا.ت:کی اینطوری شد؟
مین وو: یکی شون پاشو گذاشت رو پامو زخم کرد
ا.ت:تقلب؟باید به داور گزارش بدیم
سرشو تکون داد
اول به مربیمون گفتیم که مربیمون رفتو به داور گزارشو داد
فیلمارو از اول برسی کردن
____