عشق با قلدریpt27(شرطی)

Pt27
حس کردم یکی از پشتم میومد
جیهوپ: اینجا چیکار میکنی؟
رومو برگردوندم
ات:ترسوندیم
اومدو کنارم نشست
ات:هیچی داشتم به کارام فکر میکردم
جیهوپ:هه کارات؟
ات:دوستیه دو نفرو خراب کردم قلب یه نفرو تیکه تیکه کردم یه گناهکارم خواستم یه دهه ۲۰ سالگیه خوبیو شروع کنم اما همون اولش خراب شد من نمیدونم چم شد بین دوراهی گیر کرد...
جیهوپ:دوراهی؟منظورت شوگا یا سهونه؟
ات:هوم
جیهوپ:من نمیدونم اما تو باید بدونی که کدومشون واقعا دوست داره
ات:من فکر میکنم علاقه شوگا از روی حوسه...
ات:نمیدونم وسط یه پل موندم چیکار کنم
جیهوپ:فقط امتحانش کن
ات:یکبار داداش شوگارو امتحان کردم دیگه پشیمونم
جیهوپ:چطور مگه چیکارش کردی؟*خنده ریز
ات:هیچی
جیهوپ:منظورم از امتحان کردن اینه که بفهمی کدوم لیاقتتو داره
ات:تو طورف کی ای؟
جیهوپ:طرف شوگا
جیهوپ:من حس میکنم سهون یه حوس بازه
ا.ت:ازکجا فهمیدی؟
جیهوپ: همون طور که تو میگی شوگا حوس بازه
جیهوپ:ولی باور کن یه حوس باز دوستیه بچگیشو برای یه دختر خراب نمیکنه
ات:یکم باید دربارش فکر کنم
جیهوپ:پس من تورو با افکارت تنها میزارم
بلند شدو رفت پیش بچه ها
سهون امروز اصن باهام حرف نزده نمیدونم چرا؟
بلند شدمو رفتم پیش بچه ها
ات:شما امروز تمرین نمیکنین؟
می یونگ:اومم بنظرم یکم تمرین کنیم فردا روز بزرگیه
ات:اوهوم
___
(شب)
کلی تمرین کرده بودیم مثله لاشه ها بودیم
سوار اتوبوس شدیم (کنارش سهونه)
اروم خوابم برد رو شونش نمیدونم چیشد سرمو هول داد که خورد به پنجره
سرمو گرفتم
ات:اخخخ چته؟
سهون:شونم درد گرفت
ات:میتونستی مثه ادم بیدارم کنی
سهون:باید از تو اجازه میگرفتم
چرا انقدر بد دهن شده
تو فرودگاه که شونش درد نگرفت
خدایی شوگا با اون همه قلدری یه زره انسامیت داشت که سرمو گرفت تا میز سرو نخوره به سرم
دارم به حرف جیهوپ میرسم
باید ازش دوری کنم
رسیدیم هتل
از جام بلند شدمو یه راست رفتم اتاقم
یه دوش گرفتم یه لباس راحتی پوشیدم
رو تختم دراز کشیدمو چشامو رو هم گذاشتم
...
۴۷lik
اروم پیش میریم💕