(بابت تاخیر معذرت میخوام برای جبران دو پارت میزارم)

(بابت تاخیر معذرت میخوام برای جبران دو پارت میزارم)
همه باهم رفتیم بیرون و
به سمت ماشین رفتیم
ا.ت خواست پشت بشینه که میسو جلوش رو گرفت
میسو:تو برو جلو بشین من میخوام پشت بشینم
ا.ت:اما عزیزم...
میسو:قهر میکنم هااا
ا.ت:هوف باشه
میسو پشت نشست و ا.ت هم اومد
جلو کنار من نشست
(چند مین بعد)
رسیدیم شهر بازی و پیاده
شدیم و رفتیم داخل شهربازی
به ا.ت گفتم پیش میسو بمونه که برم بلیط بگیرم ا.ت هم با سر تائید کرد
منم رفتم بلیط ها رو گرفتم و برگشت
پیششون که میسو گفت
میسو:بابایی میشه بریم چرخ و فلک
جین:باشه بریم
ا.ت:اممم میشه من نیام
جین:چرا؟
ا.ت:آخه از ارتفاع میترسم
(ویو میسو)
این بهترین موقعیت برای نقشه ام هست
میسو:ا.ت تروخدااا فقط ی باره
ا.ت:ب...باشه
همه با هم رفتیم و سوار چرخ و فلک
شدیم که رسیدیم به بالا ا.ت خیلی ترسیده بود و چشماش رو بسته بود
یهو چرخ و فلک ی صدای کوچیکی داد که ا.ت جیغ کشید و پرید بغل بابام(ا.ت و جین کنار هم نشستن میسو هم رو به روشون)
اره همینه بالاخره داره نقشه ام عملی میشه
ا.ت: ...