زندگی من
زندگی من
پارت۳
ارسلان:چه پیشنهادی
دیانا:من یه سریال میخوام درست کنم و نیاز به یه تفر دارم که یه نقشی رو بازی کنه همه پسرای اکیپمون نقشای خودشونو گرفتن یکی شون دعوامون شد باهم و از اکیپ رفت و الان یه پسر نیاز داریم
و از اونجایی که میشناسمت هم خوش قیافه ای هم جذابی هم قدبلندی هم خوش تیپی
گفتم به تو بگم ببینم قبول میکنی یانه اگر قبول کنی خوشحال میشم باهم همکاری کنیم اگر نه واقعا کاراکتر خوبی رو از دست میدیم
ارسلان:اجازه بدید من تا فردا بهتون خبر میدم
دیانا:باشه راستی اسمم دیاناس
ارسلان:اسم منم ارسلانه
دیانا:من فردا میام بهم بگو باشه ارسلان
ارسلان:باشه
#hasti
رفتم سالن ۶،۷تا مشتری داشتم نشستم طرح هارو طراحی کردم و نشستم تتوهارو زدم ساعت ۲ بعداز ظهر شده بود و مشتریام تموم شدن پاشدم اونجاهارو تمیز کنم
شد ۴دیگه رفتم خونهکه غذا درست کنم
#arsalan
دیانا هم رفت منم چندتا مشتری راه انداختم مامانم اومدو گفت تو برو خونه من با اقا رضا اینجارو اداره میکنیم و منم رفتم خونه
پارت طولانی شد😅
پارت۳
ارسلان:چه پیشنهادی
دیانا:من یه سریال میخوام درست کنم و نیاز به یه تفر دارم که یه نقشی رو بازی کنه همه پسرای اکیپمون نقشای خودشونو گرفتن یکی شون دعوامون شد باهم و از اکیپ رفت و الان یه پسر نیاز داریم
و از اونجایی که میشناسمت هم خوش قیافه ای هم جذابی هم قدبلندی هم خوش تیپی
گفتم به تو بگم ببینم قبول میکنی یانه اگر قبول کنی خوشحال میشم باهم همکاری کنیم اگر نه واقعا کاراکتر خوبی رو از دست میدیم
ارسلان:اجازه بدید من تا فردا بهتون خبر میدم
دیانا:باشه راستی اسمم دیاناس
ارسلان:اسم منم ارسلانه
دیانا:من فردا میام بهم بگو باشه ارسلان
ارسلان:باشه
#hasti
رفتم سالن ۶،۷تا مشتری داشتم نشستم طرح هارو طراحی کردم و نشستم تتوهارو زدم ساعت ۲ بعداز ظهر شده بود و مشتریام تموم شدن پاشدم اونجاهارو تمیز کنم
شد ۴دیگه رفتم خونهکه غذا درست کنم
#arsalan
دیانا هم رفت منم چندتا مشتری راه انداختم مامانم اومدو گفت تو برو خونه من با اقا رضا اینجارو اداره میکنیم و منم رفتم خونه
پارت طولانی شد😅
۴.۹k
۲۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.