p 4
اما این حس یجوری بود ، احساس میکردم این حس واقعی نیست یک طرفه هست
تهیونگ: خب دیگه بریم بیرون الان نگران میشن
میا: اوهوم
یونیگ: معلومه کجا بودین ؟ میا ببین مستر چانگ چی میگن ؟
میا: بله مستر
بنگ چان: ببینید میخوایم به یه سفر بریم جوری که همه استراحت کنن میا ؟ خواهرت رو هم بگو بیاد باشه ؟
میا: خاهرم ؟
بنگ چان : اره دیگه
میا: چشم 😔( راستش دوست نداشتم خواهرم رو هم بیارم دوست داشتم تنها با تهیونگ برم فقط اما این سرنوشته دیگه )
میا ویو*
امشب بود منو تهیونگ تو یه یه ماشین نشستیم یونا هم داخل یک ماشین تک و تنها یونگی و چانگ بین هم یجا فقطی رسیدیم خیلی خسته بودم رفتم یه لباس خوب پوشیدم و رفتم پایین که چانگ بین گفت : بچها جرعت حقیقت بازی کنیم ؟
میا: اوکی
تهیونگ: خوبه
یونا: باشه
یونگی : اوهوم
چانگ بین : خب افتاد رو به من و تهیونگ تهیونگ بگو کی رو دوست داری ؟
تهیونگ: اممممم خب من ...... تا الان یونا رو دوست دارم
یونا : عهههه پس من عاشقتم
میا: یونا خجالت بکش یکم
یونا : هوففف باشه ....🙄
چانگ بین : خب به تهیونگ و میا افتاد
تهیونگ: خوشگل ترین پسر رو بوس کن
میا: باشه ( برای اینکه حرص ته رو در بیارم چانگ بین رو از لب بوسیدم ) ببخشید
چانگ بین: ن...نع....عیبی نداشت خوب بود
میا : هوم 🥰
( داشتم میرفتم داخل اتاقم که یهو ........
شرایط :
۱۰ لایک
۱۰ تا کامنت
تهیونگ: خب دیگه بریم بیرون الان نگران میشن
میا: اوهوم
یونیگ: معلومه کجا بودین ؟ میا ببین مستر چانگ چی میگن ؟
میا: بله مستر
بنگ چان: ببینید میخوایم به یه سفر بریم جوری که همه استراحت کنن میا ؟ خواهرت رو هم بگو بیاد باشه ؟
میا: خاهرم ؟
بنگ چان : اره دیگه
میا: چشم 😔( راستش دوست نداشتم خواهرم رو هم بیارم دوست داشتم تنها با تهیونگ برم فقط اما این سرنوشته دیگه )
میا ویو*
امشب بود منو تهیونگ تو یه یه ماشین نشستیم یونا هم داخل یک ماشین تک و تنها یونگی و چانگ بین هم یجا فقطی رسیدیم خیلی خسته بودم رفتم یه لباس خوب پوشیدم و رفتم پایین که چانگ بین گفت : بچها جرعت حقیقت بازی کنیم ؟
میا: اوکی
تهیونگ: خوبه
یونا: باشه
یونگی : اوهوم
چانگ بین : خب افتاد رو به من و تهیونگ تهیونگ بگو کی رو دوست داری ؟
تهیونگ: اممممم خب من ...... تا الان یونا رو دوست دارم
یونا : عهههه پس من عاشقتم
میا: یونا خجالت بکش یکم
یونا : هوففف باشه ....🙄
چانگ بین : خب به تهیونگ و میا افتاد
تهیونگ: خوشگل ترین پسر رو بوس کن
میا: باشه ( برای اینکه حرص ته رو در بیارم چانگ بین رو از لب بوسیدم ) ببخشید
چانگ بین: ن...نع....عیبی نداشت خوب بود
میا : هوم 🥰
( داشتم میرفتم داخل اتاقم که یهو ........
شرایط :
۱۰ لایک
۱۰ تا کامنت
۹.۸k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.