p 6
دوباره عاشقت شم شاید توهم خوش بیاد از من بخوایم یه دنیای جدید رو شروع کنیم من بودم ۱۹ ساله و
تو ۲۰ ساله چقدر قشنگ بود دنیای من اما با تو تبدیل به خاکستر شد .... توی شرکت داداشم شروع به
فعاليت کردم تا حد اقل بتونم دستم تو جیب خودم باشه توی این مدت عاشق هم شده بودم عاشق جونگ
کوک اون هم با من داخل شرکت کار میکرد آدم با شخصیتی بود با خودم گفتم شانس خودم رو امتحان
کنم رفتم و دوباره عاشق تو شدم اما .....وقتی بهت گفتم بیا باهم خوب باشیم تو گفتی ....( نگاه میکنه به
ته ) ...من یکی دیگرو دوست دارم .....دوباره شکستم گفتم همون بهتر که گمشی از زندگیم بیرون ....
میخواستم دیگه آویزون تو نشم از اون قضیه ۲ سال گذشت من بیست سالم بود و تو ۲۱ سالت داداشم
یونگی بد جور بهم میرسید همه میدونستن مقصر اصلی این داستان .......یونا بوده ........
تهیونگ: یونا ..... ؟
میا: اره یونا ....چون اون عشقم رو همش ازم میدزدید تا حالا خاهرم بهم خیانت نکرده بود داستان دوستم
بورام هم مثل من بود اما میدونی خاهر اون چیکار کرد ...هق ......
تهیونگ : چیکار.....کرد؟
میا: خاهر اون از عشق خودش گذشت تا به خواهرش کمک کنه گفت گور پدر دوست پسرم به تو
میرسم( داد)
میا: کیم تهیونگ تو برای من مردی دیگه ( و میره بیرون لباسش میپوشه یه لباس سیاه و میره بار قبلن قمار باز بوده برای همین رفت تا بازیه قمار رو نگاه کنه آخر سر اون مرد برد مدر سیاه پوشی بود زیبا بود اما کراش اون مرد برد و من رفتم سمت ) هی آقا
مرد : چیه ؟ ببینم تو
میا: جونگ کوککککککککککککککککککککککک ( میپره بغلش )
کوک: الهی قربونت برم میای بریم پیش من دلم برات یضره شده بود
میا: ارههههه بریم
کوک: بریم گود گرل
میا: کوکککک
( کوک میا رو براید استایل بغل می کند و به طرف ماشین خودش میره و اون رو به خونه ی خودش میبره
خونه زیبا اما با استایل بلک )
میا: کوک .... هق..
کوک: میا چیشده
میا: ( میره بغل کوک) ت...هقققق.تهیونگ.
کوک: هیشششششش بیا بریم امروز رو استراحت کنیم بعد فردا برام بگو باشه ؟
میا: اوکی ....هق (( رفتن و خوابیدند )))
فلش بک به تهیونگ :
وقتی گفت من براش مردم دلم گرفت ای کاش یجوری بشا تا دوباره برگرده دلم میخواد دوباره ببینمش و بعد خوابم برد ......
صبح با صدا زدن یک کسی از خواب بلند شدم اون .....اون.....
بنظرتون کی بوده ؟
شرط ها :
❤ ۱۱ تا لایک
💬 ۹ تا کامنت ( بعدیییییی)
تو ۲۰ ساله چقدر قشنگ بود دنیای من اما با تو تبدیل به خاکستر شد .... توی شرکت داداشم شروع به
فعاليت کردم تا حد اقل بتونم دستم تو جیب خودم باشه توی این مدت عاشق هم شده بودم عاشق جونگ
کوک اون هم با من داخل شرکت کار میکرد آدم با شخصیتی بود با خودم گفتم شانس خودم رو امتحان
کنم رفتم و دوباره عاشق تو شدم اما .....وقتی بهت گفتم بیا باهم خوب باشیم تو گفتی ....( نگاه میکنه به
ته ) ...من یکی دیگرو دوست دارم .....دوباره شکستم گفتم همون بهتر که گمشی از زندگیم بیرون ....
میخواستم دیگه آویزون تو نشم از اون قضیه ۲ سال گذشت من بیست سالم بود و تو ۲۱ سالت داداشم
یونگی بد جور بهم میرسید همه میدونستن مقصر اصلی این داستان .......یونا بوده ........
تهیونگ: یونا ..... ؟
میا: اره یونا ....چون اون عشقم رو همش ازم میدزدید تا حالا خاهرم بهم خیانت نکرده بود داستان دوستم
بورام هم مثل من بود اما میدونی خاهر اون چیکار کرد ...هق ......
تهیونگ : چیکار.....کرد؟
میا: خاهر اون از عشق خودش گذشت تا به خواهرش کمک کنه گفت گور پدر دوست پسرم به تو
میرسم( داد)
میا: کیم تهیونگ تو برای من مردی دیگه ( و میره بیرون لباسش میپوشه یه لباس سیاه و میره بار قبلن قمار باز بوده برای همین رفت تا بازیه قمار رو نگاه کنه آخر سر اون مرد برد مدر سیاه پوشی بود زیبا بود اما کراش اون مرد برد و من رفتم سمت ) هی آقا
مرد : چیه ؟ ببینم تو
میا: جونگ کوککککککککککککککککککککککک ( میپره بغلش )
کوک: الهی قربونت برم میای بریم پیش من دلم برات یضره شده بود
میا: ارههههه بریم
کوک: بریم گود گرل
میا: کوکککک
( کوک میا رو براید استایل بغل می کند و به طرف ماشین خودش میره و اون رو به خونه ی خودش میبره
خونه زیبا اما با استایل بلک )
میا: کوک .... هق..
کوک: میا چیشده
میا: ( میره بغل کوک) ت...هقققق.تهیونگ.
کوک: هیشششششش بیا بریم امروز رو استراحت کنیم بعد فردا برام بگو باشه ؟
میا: اوکی ....هق (( رفتن و خوابیدند )))
فلش بک به تهیونگ :
وقتی گفت من براش مردم دلم گرفت ای کاش یجوری بشا تا دوباره برگرده دلم میخواد دوباره ببینمش و بعد خوابم برد ......
صبح با صدا زدن یک کسی از خواب بلند شدم اون .....اون.....
بنظرتون کی بوده ؟
شرط ها :
❤ ۱۱ تا لایک
💬 ۹ تا کامنت ( بعدیییییی)
۸.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.