fake j hope
fake j_hope
part*7
ا.ت: باشه بابا فقط بخاطری که به بابام نگفتی
هوبی: اومد
دینا: سلام عزیزم
هوبی: سلام عشقم خوش اومدی بیا بشین
دینا: اولین بارمه که میام اینجا
هوبی: خوش اومدی
دینا: دلم برات تنگ شده بود
هوبی: منم همینطور
دینا: وایی چقدر گرمه
هوبی: وایسا یه لحظه خدمتکار یه شربت بیار
ا.ت: الان میارم
از دید ا.ت
شربت بردم
ا.ت: بفرمایید
اول به جیهوپ دادم اون برداشت
هوبی: مرسی ولی باید اول به دینا میدادی
ا.ت: اوه ببخشید بفرمایید
دینا: مرسی
دختره با دامن کوتاه سفید اومده بود خواست که شربتا برداره سریع سینی از زیر کشیدم شربت ریخت رو دامن دینا
دینا: وایی
ا.ت: اوه ببخشید خیلی ببخشید
هوبی: چیکار کردی خوبی عزیزم
دینا: سریع برو یه دستمال بردار بیار
حرصم گرفته بود فقط خواستم اذیتش کنم روی دستمال یکم رنگ قرمز ریختم دادم بهش و از دور نگاشون میکردم
دینا: وایی چرا داره قرمز میشه خونه
هوبی:نه خون نیست
دینا: خب اینجوری پاک نمیشه منم لباس ندارم عزیزم یه روز دیگه میام دوباره پیشت باید
هوبی: خب باشه
دینا رفت منم فقط داشتم ازشون میخندیدم
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
part*7
ا.ت: باشه بابا فقط بخاطری که به بابام نگفتی
هوبی: اومد
دینا: سلام عزیزم
هوبی: سلام عشقم خوش اومدی بیا بشین
دینا: اولین بارمه که میام اینجا
هوبی: خوش اومدی
دینا: دلم برات تنگ شده بود
هوبی: منم همینطور
دینا: وایی چقدر گرمه
هوبی: وایسا یه لحظه خدمتکار یه شربت بیار
ا.ت: الان میارم
از دید ا.ت
شربت بردم
ا.ت: بفرمایید
اول به جیهوپ دادم اون برداشت
هوبی: مرسی ولی باید اول به دینا میدادی
ا.ت: اوه ببخشید بفرمایید
دینا: مرسی
دختره با دامن کوتاه سفید اومده بود خواست که شربتا برداره سریع سینی از زیر کشیدم شربت ریخت رو دامن دینا
دینا: وایی
ا.ت: اوه ببخشید خیلی ببخشید
هوبی: چیکار کردی خوبی عزیزم
دینا: سریع برو یه دستمال بردار بیار
حرصم گرفته بود فقط خواستم اذیتش کنم روی دستمال یکم رنگ قرمز ریختم دادم بهش و از دور نگاشون میکردم
دینا: وایی چرا داره قرمز میشه خونه
هوبی:نه خون نیست
دینا: خب اینجوری پاک نمیشه منم لباس ندارم عزیزم یه روز دیگه میام دوباره پیشت باید
هوبی: خب باشه
دینا رفت منم فقط داشتم ازشون میخندیدم
#جیهوپ
#فیک
#سناریو
۷.۰k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.