پارت 22 فیک تهیونگ )
پارت 22 فیک تهیونگ )
پتو رو از روی خودم کشیدم روی تخت نشستم و ب شونش دوتا مشت زدم و گفتم
میسو:خیلی پرویی کیم تهیونگ
تهیونگ:خب دلم میخواد ک برای خودم کنمت
میسو:نکه الان نیستم
تهیونگ:بایدم باشی باید مال کیم تهیونگ باشی نباشی نمیشه
خودم و لوس کردم و گفتم
میسو:خیلی لوسم میکنی مستر
تهیونگ:دلم نمیاد لوست نکنم
خندیدیم و خودم و انداختیم بقلش و گفت
تهیونگ:چرا تو مث بقیه خجالتی نیستی داری جوری رفتار میکنی ک انگار پنج ساله قرار میذاریم
میسو:میدونی من ولم میخاد بعد از دوست پسر بودن رفیق خوبی باشی تا کنارت راحت ترین جای دنیا باشه
ی لبخند زد و گفت
تهیونگ:چجور رفیقی دوست داری
میسو:رفیقی ک پای تمام کارام ن نیار پایه باشه همجوره هوامو داشته باشه ب رفتارم گیرنده
تهیونگ:سعی میکنم ایده الت باشم ولی طرز لباس پوشیدنت باید از زیر چشم من رد شه چون..
میسو:باشه باشه الانم میخوام برم دستشو
از بغلش در اومدم و هولش دادم روی تخت ب سمت دست شویی رفتم
کارم تموم شد اومدم بیرون ک دیدم تهیونگ داره وسایل کمدش و در میاره طرفش رفتم و گفتم
میسو:چیکار میکنی
تهیونگ:دارم وسایلم و جمع میکنم
میسو:راستی مستر کیم میانهو هم میاد کمپ
بزگشت سمتتم و گفت
تهیونگ:احتمالا باشه براچی
میسو:خوشم نمیاد ازش و توعم حق نداری سمتش بری
خندید و گفت
تهیونگ:اوه ببخشید چاگیا ولی توی ی گروهیم
داشت پیراهنش و از چوب لباسی در میاورد ک مانعش شدم و گفتم
میسو:مس میخوای باش بری بیای و اون روی من بالا بیاری
دستش و از پیراهن ول کرد و گفت
تهیونگ:قول میدم فاصله ام رو باش حفظ کنم
میسو: ن میخوای حفظم نکن دیگ داری ....
پتو رو از روی خودم کشیدم روی تخت نشستم و ب شونش دوتا مشت زدم و گفتم
میسو:خیلی پرویی کیم تهیونگ
تهیونگ:خب دلم میخواد ک برای خودم کنمت
میسو:نکه الان نیستم
تهیونگ:بایدم باشی باید مال کیم تهیونگ باشی نباشی نمیشه
خودم و لوس کردم و گفتم
میسو:خیلی لوسم میکنی مستر
تهیونگ:دلم نمیاد لوست نکنم
خندیدیم و خودم و انداختیم بقلش و گفت
تهیونگ:چرا تو مث بقیه خجالتی نیستی داری جوری رفتار میکنی ک انگار پنج ساله قرار میذاریم
میسو:میدونی من ولم میخاد بعد از دوست پسر بودن رفیق خوبی باشی تا کنارت راحت ترین جای دنیا باشه
ی لبخند زد و گفت
تهیونگ:چجور رفیقی دوست داری
میسو:رفیقی ک پای تمام کارام ن نیار پایه باشه همجوره هوامو داشته باشه ب رفتارم گیرنده
تهیونگ:سعی میکنم ایده الت باشم ولی طرز لباس پوشیدنت باید از زیر چشم من رد شه چون..
میسو:باشه باشه الانم میخوام برم دستشو
از بغلش در اومدم و هولش دادم روی تخت ب سمت دست شویی رفتم
کارم تموم شد اومدم بیرون ک دیدم تهیونگ داره وسایل کمدش و در میاره طرفش رفتم و گفتم
میسو:چیکار میکنی
تهیونگ:دارم وسایلم و جمع میکنم
میسو:راستی مستر کیم میانهو هم میاد کمپ
بزگشت سمتتم و گفت
تهیونگ:احتمالا باشه براچی
میسو:خوشم نمیاد ازش و توعم حق نداری سمتش بری
خندید و گفت
تهیونگ:اوه ببخشید چاگیا ولی توی ی گروهیم
داشت پیراهنش و از چوب لباسی در میاورد ک مانعش شدم و گفتم
میسو:مس میخوای باش بری بیای و اون روی من بالا بیاری
دستش و از پیراهن ول کرد و گفت
تهیونگ:قول میدم فاصله ام رو باش حفظ کنم
میسو: ن میخوای حفظم نکن دیگ داری ....
۴۲.۱k
۲۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.