پارت ۳
پارت ۳
داراکن :
ا/ت ۵ ساله
دراکن ۷ ساله
ا/ت و دو تا از دوستانش در پارک با سگ جدید که برای کادو تولد از پدر و مادش در خواست کرده بود بازی میکردند که توجه یکی از دوستان ا/ت به پسری که گوشه ای نشسته بود و با حسرت به آنها نگاه میکرد
دوست ۱ : ا/ت اون پسره دیگه کیه ؟
دوست ۲ : خیلی نازه
ا/ت : نمیدونم بیاید بریم پیشش ( لبخند شیطنت آمیز )
ا/ت و دوست شیطان صفتش به سمت پسرک دویدند گرچه سگ ا/ت اول از همه رسید
دوست ۲ : هی آق پسر اسمت چیه ؟
برق خوشحالی در چشمان پسر نمایان شد
پسر تا خواست حرفی بزنه زنی که خیلی چندش به نظر میآمد و با مردی که لبخند چندشی زده بود حرف میزد گفت :
«شما کوچولو فرشته نجات من هستید این دراکنه بچه دوست من باهاش دوست میشید لطفاً ؟»
دوست (۱) که حالش از زن بهم خورد و دلش به حال پسر سوخت با خوشحالی قبول کرد چون برای مدت کوتاهی میتونست پسر رو از زن دور کنه و
چهار تایی با سگ ا/ت شروع به بازی کردند
/فلش بک/
۹ سال بعد
ا/ت ۱۴ ساله
دراکن ۱۶ ساله
ا/ت و دراکن در کافه ای « MASTER / مستر » نام داشت نشته و خنده کنان در حال گفتو گو بودند .
چه دوستی زیبا و گران قدری!
البته دوستی درست نیست بهتر است بگوییم
«عشق»
بله عشق بسیار زیبا تر از واژه قبلی برای این دو نوجوان زیبا رو و خندان است
البته
تا قبل از مرگ ا/ت به دست کیساکی تتا برای انتقام از ریوگوجی کن معروف به دراکن.
تاماممممم
داراکن :
ا/ت ۵ ساله
دراکن ۷ ساله
ا/ت و دو تا از دوستانش در پارک با سگ جدید که برای کادو تولد از پدر و مادش در خواست کرده بود بازی میکردند که توجه یکی از دوستان ا/ت به پسری که گوشه ای نشسته بود و با حسرت به آنها نگاه میکرد
دوست ۱ : ا/ت اون پسره دیگه کیه ؟
دوست ۲ : خیلی نازه
ا/ت : نمیدونم بیاید بریم پیشش ( لبخند شیطنت آمیز )
ا/ت و دوست شیطان صفتش به سمت پسرک دویدند گرچه سگ ا/ت اول از همه رسید
دوست ۲ : هی آق پسر اسمت چیه ؟
برق خوشحالی در چشمان پسر نمایان شد
پسر تا خواست حرفی بزنه زنی که خیلی چندش به نظر میآمد و با مردی که لبخند چندشی زده بود حرف میزد گفت :
«شما کوچولو فرشته نجات من هستید این دراکنه بچه دوست من باهاش دوست میشید لطفاً ؟»
دوست (۱) که حالش از زن بهم خورد و دلش به حال پسر سوخت با خوشحالی قبول کرد چون برای مدت کوتاهی میتونست پسر رو از زن دور کنه و
چهار تایی با سگ ا/ت شروع به بازی کردند
/فلش بک/
۹ سال بعد
ا/ت ۱۴ ساله
دراکن ۱۶ ساله
ا/ت و دراکن در کافه ای « MASTER / مستر » نام داشت نشته و خنده کنان در حال گفتو گو بودند .
چه دوستی زیبا و گران قدری!
البته دوستی درست نیست بهتر است بگوییم
«عشق»
بله عشق بسیار زیبا تر از واژه قبلی برای این دو نوجوان زیبا رو و خندان است
البته
تا قبل از مرگ ا/ت به دست کیساکی تتا برای انتقام از ریوگوجی کن معروف به دراکن.
تاماممممم
۲.۶k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.