اهوی من
اهوی من
فصل۲
پارت ۳
موش اب کشیده بودیم ک پسره بلند شد از کلاس رفت بیرون ک اراد امد طرفم
اهو: من ریدم اراد
اراد: چیزی نیست اهو اروم باش
استاد: اهو تو فوق العاده ای تو شگفت انگیز اگه روی قدرت هات کار کنی میتونی یکی از خدایان باشی
اهو جوابی نداد ک رفت بیرون دید تیام یک گوشه داره سیگار میکشه
اهو: اراد میتونم برم ازش معذرت خواهی کنم
اراد: برو زود بیا من حواسم بهت هست
رفتم کنار تیام
اهو:ببخشید معذرت میخوام کنترلمو از دست دادم
تیام: ایندفعه میبخشمت موش کوچلو
اینو گفت رفت منم بدو بدو رفتم به سمت اراد
اراد: چی گفت؟
اهو: هیچی گفت میبخشمت
اراد: بیا بریم کلاس دیگ
وارد یک کلاس شدیم ک بازم جای تیام نشستم همه یک جوری بهمون نگاه میکرد و اوننگاه ها داشت اذیتممیکرد تیام رفت بالایی تخته ک چیزی بنویسه منم زدم به شانه دختر میزه جلویی
اهو: دختر خانوم؟
دخترروشو به طرف اهو میکنه
دختره: بله؟
اهو: چرا همتون دارید بد بهمنگاه میکنید؟
دختره: چوننشستی جای گنگستر دانشگاه و مافیا و قاتل
اهو:واقعا؟
دختره: اره مراقب خودت باش اون یک روانی ۳ سال تو تیمارستان بوده
اهو: باشه باشه مرسی
وقتی امد تیام بشینه کنارم خودمو کشیدم کنار ک خیلی بد نگاه کرد گوشام کر شده بود ذهنم جای دیگ بود کلاس تموم شد ک اراد رفت برام یکم مارشلمو بخره نشسته بودم ک ۳ تا پسر کنارم نشستند و یکی دستشو رو پام گذاشت هیچی نگفتم ک کم کم داشت اعصبامو خورد میکرد صورتم قرمز شده بود ک بلند شدم و یقه لباس پسره رو گرفتم ک نمدونم چجوری پرتش کردم به بیرون کل شیشه هایی شکست و بعد این کار بیهوش شدم ک فقط صدای تیام اراد میشنیدم
فصل۲
پارت ۳
موش اب کشیده بودیم ک پسره بلند شد از کلاس رفت بیرون ک اراد امد طرفم
اهو: من ریدم اراد
اراد: چیزی نیست اهو اروم باش
استاد: اهو تو فوق العاده ای تو شگفت انگیز اگه روی قدرت هات کار کنی میتونی یکی از خدایان باشی
اهو جوابی نداد ک رفت بیرون دید تیام یک گوشه داره سیگار میکشه
اهو: اراد میتونم برم ازش معذرت خواهی کنم
اراد: برو زود بیا من حواسم بهت هست
رفتم کنار تیام
اهو:ببخشید معذرت میخوام کنترلمو از دست دادم
تیام: ایندفعه میبخشمت موش کوچلو
اینو گفت رفت منم بدو بدو رفتم به سمت اراد
اراد: چی گفت؟
اهو: هیچی گفت میبخشمت
اراد: بیا بریم کلاس دیگ
وارد یک کلاس شدیم ک بازم جای تیام نشستم همه یک جوری بهمون نگاه میکرد و اوننگاه ها داشت اذیتممیکرد تیام رفت بالایی تخته ک چیزی بنویسه منم زدم به شانه دختر میزه جلویی
اهو: دختر خانوم؟
دخترروشو به طرف اهو میکنه
دختره: بله؟
اهو: چرا همتون دارید بد بهمنگاه میکنید؟
دختره: چوننشستی جای گنگستر دانشگاه و مافیا و قاتل
اهو:واقعا؟
دختره: اره مراقب خودت باش اون یک روانی ۳ سال تو تیمارستان بوده
اهو: باشه باشه مرسی
وقتی امد تیام بشینه کنارم خودمو کشیدم کنار ک خیلی بد نگاه کرد گوشام کر شده بود ذهنم جای دیگ بود کلاس تموم شد ک اراد رفت برام یکم مارشلمو بخره نشسته بودم ک ۳ تا پسر کنارم نشستند و یکی دستشو رو پام گذاشت هیچی نگفتم ک کم کم داشت اعصبامو خورد میکرد صورتم قرمز شده بود ک بلند شدم و یقه لباس پسره رو گرفتم ک نمدونم چجوری پرتش کردم به بیرون کل شیشه هایی شکست و بعد این کار بیهوش شدم ک فقط صدای تیام اراد میشنیدم
۱.۰k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.