مافیای جذاب

#مافیای جذاب
پارت _ ۱۵

ویو یوری : رفتم که گوشی اجوما رو بیارم ، یهو چشمم افتاد دیدم کوک داره حموم میکنه ، از کنجکاویم رفتم جلوتر ، اووففف چه بدنی دارههه ، گفتم سریع برم تا شر نشده ، میخواستم برم که از پشت یکی دستم رو گرفت

ویو کوک : داشتم حموم میکردم که دیدم یوری زیرکی داره نگاه میکنه ، اومدم و سریع دستش رو گرفتم

کوک یوری رو گرفت و محکم چسبوند به دیوار

ویو یوری : خیلی ترسیده بودم یعنی میخواد چیکارم کنه

کوک : میبینم که فضولی میکنی

یوری : * با استرس * نه رفتم گوشی اجوما رو بیارم

کوک نزدیک تر شد و دستش رو روی دیوار گذاشت

ویو یوری : همینجوری که با استرس نگاش میکردم چشمم افتاد به بدنش

کوک : به چی نگاه میکنی

کوک نزدیک لبش شد

یوری : چیکار میکنی

کوک : میبینی

یوری می خواست فرارکنه که کوک نذاشت و کوک سریع لبشو بوسید و وحشیانه میمکید

ویو یوری : میخواستم مقاومت کنم ولی خیلی محکم میبوسید و مجبور شدم همکاری کنم

ویو کوک : خیلی وقت بود دلم میخواست همچین کاری بکنم ، من عاشقش شدم

ویو یوری : همینجور که داشت منو میبوسید ، صدای آجوما رو شنیدم و سریع ازش جدا شدم

یوری : کوک اجوما داره میاد

کوک : بریم ، پشت در قایم بشیم

"بچه ها منحرف نشوید کوک کامل لخت نبوده و از پایین تنش حوله داشته "😅

کوک یوری رو میچسبونه به در که پیدا نشن

اجوما : یوری کجا رفتی ، یوریییی ، یورییی

بعد از چند دقیقه میره و من از کوک جدا میشم

یوری : کوک من باید برم

کوک : فقط   یکمه دیگه

یوری : نه بعدا
یوری از اونجا سریع خارج میشه و به طرف اجوما میره

کوک : باشه برات دارم ( خودتون میدونید ) 😂

اجوما : معلوم هست چیکار میونی کجا بودی

یوری : ببخشید خانم ، کار داشتم 😈 بفرمایید گوشیتون

اجوما : چی کار داشتی

یوری تا میخواست حرف بزنه کوک اومد

کوک : من بهش گفتم بره چنتا کاغذ رو بیاره دفترم چطور * حالت خونسرد *

اجوما : اها ، متوجه شدم

کوک‌: * چشمک به یوری *

یوری : * نگاه عصبانی *


اوه اوههه
دیدگاه ها (۱)

# مافیای جذاب پارت_۱۶ویو کوک : از عمارت خارج شدم ، خوشحال بو...

لباس یوری تو بار

پارت _ ۱۴#مافیای‌جذابکوک : اجوما اجوما : بله قربان کوک : بیش...

پارت _ ۱۳ ویو کوک : وقتی نامه رو خوندم خیلی نگران شدم ، و رف...

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط