پارت

پارت _ ۱۴
#مافیای‌جذاب

کوک : اجوما

اجوما : بله قربان

کوک : بیشتر مواظب یوری باش و همه ی افرادام رو بیشتر کن تا محافظت کامل بشه

اجوما : چشم قربان ، چرا شما نگران یوری هستید

کوک: نمیدونم ، فک کنم داره ازش خوشم میاد

اجوما : اها

ویو کوک :  نمیدونم چرا انقدر ازش خوشم اومده ، چرا انقدر درگیرشم ، یعنی من واقعا عاشقشم ؟

کوک رفت که به کارهاش برسه

ویو یوری : اخیش اینجا چقدر خوبه ، ای کاش همیشه همینجا بمونم ،  واقعا حوصلم سر رفته بود و دلم برای دوستای توی پرورشگاه تنگ شده ، من اینجا واقعا دوستی ندارم ، میخواستم مدرسه ام برم که نشد ، رفتم پیش اجوما

یوری : سلام ، میگم کاری هست ، من انجام بدم

اجوما : از بیکاری خسته شدی

یوری : اره ، اگر کاری است بگین بکنم

اجوما : نه ، ارباب گفتن فعلا زیاد کار بهتون ندم ، فقط گوشیم نزدیک حمومه میشه برید بیاریدش

یوری : باشه
دیدگاه ها (۰)

#مافیای جذاب پارت _ ۱۵ ویو یوری : رفتم که گوشی اجوما رو بیار...

# مافیای جذاب پارت_۱۶ویو کوک : از عمارت خارج شدم ، خوشحال بو...

پارت _ ۱۳ ویو کوک : وقتی نامه رو خوندم خیلی نگران شدم ، و رف...

پارت _ ۱۲صبح روز بعد :ویو یوری : چشمامو باز کردم ، دیدم روی ...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

چند پارتی نامجون{درخواستی}ویو جین: این اولین باره سره یوری د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط