پارت(3)🙏🏻💔🥺
پارت(3)🙏🏻💔🥺
هوپی:/
داشتم به کارای شرکت رسیدگی میکردم که در زدن
هوپی:بله؟
منشی:اقای جانگ ی نامه از طرف دادگاه دارین
هوپی:چ نامه ای؟
منشی:نمیدونم
هوپی:باش بده به من
منشی:بفرمایین
هوپی:ممنون میتونی بری
منشی رفت ...
هوپی:/
ینی چی میتونه باشه؟..بازش که کردم دیدم بلههههه
رائون کار خودشو کرده و درخواست طلاق داده
با اینکارش خیلی عصبی شدم چطور تونست عشق چند سالمونو اینطوری به فنا بده؟
سریع شمارشو گرفتم و بهش زنگ زدم
...
رائون:بله؟
هوپی:داری چیکار میکنی؟
رائون:همون کاری که قبلا باید میکردم
هوپی:تو چطور میتونی..
رائون:به همون دلیلی که تو میتونی منو تحقیر کنی توی جمع خوردم کنی
هوپی:گوش کن..
رائون:تو گوش کن من تا الان توب باهات ساختم ولی تو خیلی بد بودی باهام پس لطفا بهانه نیار ، تو دادگاه میبینمت اقای جانگ*قط کرد*
رائون: اصلا دلش نمیخواست عشقشو تنها بزاره ولی چیکار باید میکرد که دیگه توان موندن نداشت
...
هوسوک بعد حرف رائون اشک چشاش جاری شد ؛چرا واقعا کاری کرد که تنها عشقش بخواد ترکش کنه؟؟
...
پرش زمانی به شب:/
رائون:/منتظر جیوو بودم که دیدم بلهههه بالاخره اومد
جیووو:سلام بر اهل خونه
رائون:سلام خسته نباشی
میوو:ممنون چطوری؟
رائون با این حرفش بغض کرد:خوبم
جیوو:چیزی شده؟
رائون:نه چیزی نیست برو لباستو عوض کنی بیا شام حاضره
جیوو:ببینم رائون تو ی چیزیت هستاااا
رائون بغضشو قورت داد و گفت:
نه بخدا خوبم
جیوو:باشه *رفت*
جیوو:/
میدونم رائون از چی ناراحت بود خیلی بد شد که زندگیش خراب شد کاشکی میتونستم کاری براش انجام بدم
پرش زمانی موقع شام:/
جیوو:بهههههه خواهر عزیزم چ کارا کرده
رائون:قابل نداره بخور نوش جون
جیوو:ممنون
رائون: ...
جیوو:رائون؟
رائون:هومم؟*دهنش پره*
جیوو:واقعا میخوای این کار و انجام بدی؟؟
رائون غداشو قورت داد و گفت:
بله میخوام انجامش بدم به شرطی که شما خوب کارتو انجام بدی
جیوو:من بازیگریم عالیه😏
...
بنظرتون میخوان چیکار کنن؟
هوپی:/
داشتم به کارای شرکت رسیدگی میکردم که در زدن
هوپی:بله؟
منشی:اقای جانگ ی نامه از طرف دادگاه دارین
هوپی:چ نامه ای؟
منشی:نمیدونم
هوپی:باش بده به من
منشی:بفرمایین
هوپی:ممنون میتونی بری
منشی رفت ...
هوپی:/
ینی چی میتونه باشه؟..بازش که کردم دیدم بلههههه
رائون کار خودشو کرده و درخواست طلاق داده
با اینکارش خیلی عصبی شدم چطور تونست عشق چند سالمونو اینطوری به فنا بده؟
سریع شمارشو گرفتم و بهش زنگ زدم
...
رائون:بله؟
هوپی:داری چیکار میکنی؟
رائون:همون کاری که قبلا باید میکردم
هوپی:تو چطور میتونی..
رائون:به همون دلیلی که تو میتونی منو تحقیر کنی توی جمع خوردم کنی
هوپی:گوش کن..
رائون:تو گوش کن من تا الان توب باهات ساختم ولی تو خیلی بد بودی باهام پس لطفا بهانه نیار ، تو دادگاه میبینمت اقای جانگ*قط کرد*
رائون: اصلا دلش نمیخواست عشقشو تنها بزاره ولی چیکار باید میکرد که دیگه توان موندن نداشت
...
هوسوک بعد حرف رائون اشک چشاش جاری شد ؛چرا واقعا کاری کرد که تنها عشقش بخواد ترکش کنه؟؟
...
پرش زمانی به شب:/
رائون:/منتظر جیوو بودم که دیدم بلهههه بالاخره اومد
جیووو:سلام بر اهل خونه
رائون:سلام خسته نباشی
میوو:ممنون چطوری؟
رائون با این حرفش بغض کرد:خوبم
جیوو:چیزی شده؟
رائون:نه چیزی نیست برو لباستو عوض کنی بیا شام حاضره
جیوو:ببینم رائون تو ی چیزیت هستاااا
رائون بغضشو قورت داد و گفت:
نه بخدا خوبم
جیوو:باشه *رفت*
جیوو:/
میدونم رائون از چی ناراحت بود خیلی بد شد که زندگیش خراب شد کاشکی میتونستم کاری براش انجام بدم
پرش زمانی موقع شام:/
جیوو:بهههههه خواهر عزیزم چ کارا کرده
رائون:قابل نداره بخور نوش جون
جیوو:ممنون
رائون: ...
جیوو:رائون؟
رائون:هومم؟*دهنش پره*
جیوو:واقعا میخوای این کار و انجام بدی؟؟
رائون غداشو قورت داد و گفت:
بله میخوام انجامش بدم به شرطی که شما خوب کارتو انجام بدی
جیوو:من بازیگریم عالیه😏
...
بنظرتون میخوان چیکار کنن؟
۱۰۹.۸k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.