کولی اواره منم زخم سفر روی تنم

کولی اواره منم زخم سفر روی تنم
یه روزی از همین روزا تو چنگ جاده میشکنم
تعنه بی ستاره گی به غروبت شب هام نزن
تهمت بی ترانگی به خشکی لب هام نزن
من اون همیشه عاشقم که تن به تعبید تو داد
بغل بغل ستاره شو عشق به خورشید تو داد
من از تو شب نشین شدم ستاره هامو پس بده
به قیمت ترانه هام به غروبتم نفس بده
کولی اواره منم زخم سفر روی تنم
یه روزی از همین روزا تو چنگ جاده میشکنم
به جرم از تو دم زدن نگاه تو ازم نگیر
خالی دست هامو نبین منه غریب کم نگیر
فقط یه اسمم واسه تو اسمی که از یادت میره
فقط یه مشتی خاطره که توی قلبت میمیره
نمیشه باورت ولی این بی نشون دل منه
دلی که تو هر تپشش اهنگ بغض و میزنه
کولی اواره منم زخم سفر روی تنم
یه روزی از همین روزا تو چنگ جاده میشکنم
#دکلمه از #مازیار مقدم
دیدگاه ها (۱)

گر همسفر عشق شدی مرد سفر باشورنه ره خود گیر و یکی راهگذر باش...

بی تو طوفان زده ی دشت جنونمصید افتاده به خونمتو چه سان می گذ...

کاش بشه یه شب بدون غم باشماز همه دنیا اگرچه کم باشمنمیخوام ت...

رفتی برو نگاه به پشت سر نکن فکری بحال عاشق غریب و دربدر نکنم...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

# رز _ سیاه PART _ 43 تهیانگ: جلوش نشستم دستمو برم سمت صورتش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط