Part³⁷
Part³⁷
ویو ات
رفتم سمت یکی از اتاقا روش نوشته بود"دفتر کیم تهیونگ"درشو باز کردم دیدم تهیونگ داره برگه امضا میکنه.دره اتاقو بستم و روی صندلی جلویی تهیونگ نشستم
_های بیب
+سلام...
_کاری داری؟
+نه...مزاحمم؟
_نه نه.فقط میخواستم بدونم کار مهمی داری یا نه
+بنظرت آجوما حالش خوبه؟
_اوهوم...
+احساس میکنم...
_؟
+جیمین عاشقه یوناعه...
_واقعا؟
+آخه کارایی که میکنن شبیهه
_خب....آره...
+چندتا برگه امضا کردی؟
_⁴⁰⁰ تا
+یعنی فقط ¹⁰⁰ تای دیگه مونده؟
_آره
+یسسس(ذوق)
_میخوای امروز بریم باهم بگردیم؟
+دوتایی؟
_آره
+باشه...
_(لبخند)پس بپوش که بریم
+باشه(ذوق)
رفتم توی اتاقی که تهیونگ بهم داده بود و یه کت زنونه پوشیدم و موهامو شونه کردم و گوجه ای بستم و از اتاق رفتم بیرون و داشتم یه اتاق پیدا میکردم که نگاهم به یه اتاق افتاد "ورود ممنوع"درشو باز کردم که دیدم تهیونگ داره لباس عوض میکنه...سریع دره اتاقو بستم.دره اتاق باز شدو تهیونگ که فقط با شلوار بود نمایان شد...دستمو گرفت و اوردم توی اتاق و درو بست.پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد
_چقدر شیک کردی بیب
+از شیک بودن خوشم میاد
ویو ته
خیلی جذاب شده بود..با اون کت مشکی.موهاش..لبمو به سمتش بردم که چشماشو بست..خنده ی ریزی کردم و لپشو کشیدم
_انتظار داشتی ببوسمت؟(خنده)
+نامرددد
_خب....
چونهاشو گرفتم و لبمو کوبوندم به لبش.بعد از ⁵ مین جدا شدم که دیدم موهاش باز شده و کش مو کنارش افتاده..
_حالا جذاب تر شدی(هات)
+تهیونگااا سرم درد گرفتتت
_(سرشو بوسید)موهات بوی خوبی میده.با موی باز بیا
+اذیت میشم
_(موهای اتو داد کنار)بلند شو
+باشه...
_(دستشو گرفت)بشین روی اون صندلی جلوی آینه
+...باش...
_خب..(موهاشو شونه کرد)
یه تار موهاش که کوتاه بودش رو جلوی صورتش بردم و موهاشو روی شونه ی سمت چپش گذاشتم
_نگاه کن خودتو
+....واو...(تعجب)
_قشنگه...
+آره...خیلی
_(لبخند)خب صبر کن من بپوشم که بریم
+اوکی
(چند مین بعد)
_خب دیگه بریم؟
+اوهوم...
ویو ته
دستای اتو گرفتم و از پله ها رفتیم پایین
؛خوشبگذره
ات از جیمین خدافظی کرد ولی من حتی نگاش هم نکردم.سوییچ ماشینو زدم و سوار ماشین شدیم
_خب اولین مقصد کجا باشه؟
+نمیدونم...فقط میخوام ببینم آمریکا چطوریه
_باشه(سرشو بوسید)
ویو ات
راه افتادیم.توی ماشین داشتم خیابونای نیویورکو میدیدم...خیلی قشنگ بود.تهیونگ یجا پارک کرد
_ات من میرم بستنی بگیرم و بیام تو چه مدلی میخوای؟
+خب....توت فرنگی
_باشه...ولی صبر کن..(لبشو بوسید)لبای خودت خوشمزه تره
+(خجالت)
_(خنده)
بعد از ⁶ مین تهیونگ اومد
_خب برات اوردم
+مرسیییی
بستنیمو تند تند شروع به خوردن کردم و بعد از ² مین تموم شد
_اوه چقدر زود خوردی
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
ویو ات
رفتم سمت یکی از اتاقا روش نوشته بود"دفتر کیم تهیونگ"درشو باز کردم دیدم تهیونگ داره برگه امضا میکنه.دره اتاقو بستم و روی صندلی جلویی تهیونگ نشستم
_های بیب
+سلام...
_کاری داری؟
+نه...مزاحمم؟
_نه نه.فقط میخواستم بدونم کار مهمی داری یا نه
+بنظرت آجوما حالش خوبه؟
_اوهوم...
+احساس میکنم...
_؟
+جیمین عاشقه یوناعه...
_واقعا؟
+آخه کارایی که میکنن شبیهه
_خب....آره...
+چندتا برگه امضا کردی؟
_⁴⁰⁰ تا
+یعنی فقط ¹⁰⁰ تای دیگه مونده؟
_آره
+یسسس(ذوق)
_میخوای امروز بریم باهم بگردیم؟
+دوتایی؟
_آره
+باشه...
_(لبخند)پس بپوش که بریم
+باشه(ذوق)
رفتم توی اتاقی که تهیونگ بهم داده بود و یه کت زنونه پوشیدم و موهامو شونه کردم و گوجه ای بستم و از اتاق رفتم بیرون و داشتم یه اتاق پیدا میکردم که نگاهم به یه اتاق افتاد "ورود ممنوع"درشو باز کردم که دیدم تهیونگ داره لباس عوض میکنه...سریع دره اتاقو بستم.دره اتاق باز شدو تهیونگ که فقط با شلوار بود نمایان شد...دستمو گرفت و اوردم توی اتاق و درو بست.پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد
_چقدر شیک کردی بیب
+از شیک بودن خوشم میاد
ویو ته
خیلی جذاب شده بود..با اون کت مشکی.موهاش..لبمو به سمتش بردم که چشماشو بست..خنده ی ریزی کردم و لپشو کشیدم
_انتظار داشتی ببوسمت؟(خنده)
+نامرددد
_خب....
چونهاشو گرفتم و لبمو کوبوندم به لبش.بعد از ⁵ مین جدا شدم که دیدم موهاش باز شده و کش مو کنارش افتاده..
_حالا جذاب تر شدی(هات)
+تهیونگااا سرم درد گرفتتت
_(سرشو بوسید)موهات بوی خوبی میده.با موی باز بیا
+اذیت میشم
_(موهای اتو داد کنار)بلند شو
+باشه...
_(دستشو گرفت)بشین روی اون صندلی جلوی آینه
+...باش...
_خب..(موهاشو شونه کرد)
یه تار موهاش که کوتاه بودش رو جلوی صورتش بردم و موهاشو روی شونه ی سمت چپش گذاشتم
_نگاه کن خودتو
+....واو...(تعجب)
_قشنگه...
+آره...خیلی
_(لبخند)خب صبر کن من بپوشم که بریم
+اوکی
(چند مین بعد)
_خب دیگه بریم؟
+اوهوم...
ویو ته
دستای اتو گرفتم و از پله ها رفتیم پایین
؛خوشبگذره
ات از جیمین خدافظی کرد ولی من حتی نگاش هم نکردم.سوییچ ماشینو زدم و سوار ماشین شدیم
_خب اولین مقصد کجا باشه؟
+نمیدونم...فقط میخوام ببینم آمریکا چطوریه
_باشه(سرشو بوسید)
ویو ات
راه افتادیم.توی ماشین داشتم خیابونای نیویورکو میدیدم...خیلی قشنگ بود.تهیونگ یجا پارک کرد
_ات من میرم بستنی بگیرم و بیام تو چه مدلی میخوای؟
+خب....توت فرنگی
_باشه...ولی صبر کن..(لبشو بوسید)لبای خودت خوشمزه تره
+(خجالت)
_(خنده)
بعد از ⁶ مین تهیونگ اومد
_خب برات اوردم
+مرسیییی
بستنیمو تند تند شروع به خوردن کردم و بعد از ² مین تموم شد
_اوه چقدر زود خوردی
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
۹.۱k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.