دختر مافیا پارت ۲۰
چون اون داشت با ترس منو نگاه می کرد و من از این خوشم میومد!
_نمی خوام دیگه خبرچین باشی.
میا:پس چیکار باید بکنم؟
_خب،می تونی اطلاعات جم کن باشی!میدونی آخه خیلی مامور های اطلاعاتی مون کم هستن،پس همین کار رو انجام میدی
از قیافش معلومه که ناراحته چون از شغل خبر چینی پول خوبی در می آورد اما الان سهمش نصف میشه!
میا:چشم رئیس
داشت می رفت بیرون
_صبر کن.
میا:بله رئیس؟
_من هنوز اجازه دادم که بری بیرون؟
میا:نه رئیس
_پس چرا داشتی می رفتی؟!(با داد)
میا:عذرخواهم رئیس
_یه دکتر هم نداریم،دنبال یه دکتر باش
داشت خستم می کرد.
میا:چشم رئیس
_می تونی بری
و دستمو رو به حالت دور کردن یه چیزی تکون دادم تا بره
میا:با اجازتون
و تعظیم کرد،رفت
خب،تنها شدم
دارم فکر می کنم که واقعا کارم درست بوده؟
در واقعه بهتره برگردیم به چند روز پیش،چون من بدون نقشه این کارو انجام ندادم!
(فلش بک به چند روز پیش)
خب،بالاخره نقشه ی مرگ رجینالد رو کشیدم!
چند روز زحمت کشیدم تا تموم بشه.
دوست داشتم زجر بکشه و بمیره ولی با یه گلوله هم فکر کنم خوب میشه،وقتی تمان چیز هایی که داشتی رو ازت گرفتم حتی بدنت رو می فهمی که نباید با من بازی می کردی!
(رفتن به روزی که دنیل اومد)
قراره هفته بعد برم و کارش رو تموم کنم ولی فعلا باید یکمی استراحت کنم
گشنم شده بهتره که برم یعنی نودل درست کنم و بخورم
رفتم که نودل رو درست کنم که زنگ در رو شنیدم
(رفتن به چند ساعت بعد)
دنیل خوابید.
نمیدونم باید چیکار کنم،اما میدونم که باید ازش محافظت کنم.
قکر کنم بهتره که امروز کار رجینالد رو تموم کنم
پس میرم که آماده بشم
(پایان فلش بک ها)
خب بنظرم کار درستی نبوده ولی من باید بهش می فهموندم که من برای اون نیستم
ولی الان واقعا خسته شدم
بهتره برم خونه و ببینم دنیل در چه حالیه.
_____________________________________________
های گایز
من برگشتم👋🏻
گومن رفته بودم سفر✨️
و باید بگم که حالم واقعا بهتر شده و می تونم بیشتر فعالیت کنم🌸
اومیدوارم خوشتون اومده باشه.
تا پارت بعدی
جانه🩷
_نمی خوام دیگه خبرچین باشی.
میا:پس چیکار باید بکنم؟
_خب،می تونی اطلاعات جم کن باشی!میدونی آخه خیلی مامور های اطلاعاتی مون کم هستن،پس همین کار رو انجام میدی
از قیافش معلومه که ناراحته چون از شغل خبر چینی پول خوبی در می آورد اما الان سهمش نصف میشه!
میا:چشم رئیس
داشت می رفت بیرون
_صبر کن.
میا:بله رئیس؟
_من هنوز اجازه دادم که بری بیرون؟
میا:نه رئیس
_پس چرا داشتی می رفتی؟!(با داد)
میا:عذرخواهم رئیس
_یه دکتر هم نداریم،دنبال یه دکتر باش
داشت خستم می کرد.
میا:چشم رئیس
_می تونی بری
و دستمو رو به حالت دور کردن یه چیزی تکون دادم تا بره
میا:با اجازتون
و تعظیم کرد،رفت
خب،تنها شدم
دارم فکر می کنم که واقعا کارم درست بوده؟
در واقعه بهتره برگردیم به چند روز پیش،چون من بدون نقشه این کارو انجام ندادم!
(فلش بک به چند روز پیش)
خب،بالاخره نقشه ی مرگ رجینالد رو کشیدم!
چند روز زحمت کشیدم تا تموم بشه.
دوست داشتم زجر بکشه و بمیره ولی با یه گلوله هم فکر کنم خوب میشه،وقتی تمان چیز هایی که داشتی رو ازت گرفتم حتی بدنت رو می فهمی که نباید با من بازی می کردی!
(رفتن به روزی که دنیل اومد)
قراره هفته بعد برم و کارش رو تموم کنم ولی فعلا باید یکمی استراحت کنم
گشنم شده بهتره که برم یعنی نودل درست کنم و بخورم
رفتم که نودل رو درست کنم که زنگ در رو شنیدم
(رفتن به چند ساعت بعد)
دنیل خوابید.
نمیدونم باید چیکار کنم،اما میدونم که باید ازش محافظت کنم.
قکر کنم بهتره که امروز کار رجینالد رو تموم کنم
پس میرم که آماده بشم
(پایان فلش بک ها)
خب بنظرم کار درستی نبوده ولی من باید بهش می فهموندم که من برای اون نیستم
ولی الان واقعا خسته شدم
بهتره برم خونه و ببینم دنیل در چه حالیه.
_____________________________________________
های گایز
من برگشتم👋🏻
گومن رفته بودم سفر✨️
و باید بگم که حالم واقعا بهتر شده و می تونم بیشتر فعالیت کنم🌸
اومیدوارم خوشتون اومده باشه.
تا پارت بعدی
جانه🩷
۷.۵k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.