fake taehyung
fake taehyung
part*⁴⁰
فردا
مامان ا/ت
دیلینگ دیلینگ
تهیونگ بود
تهیونگ: سلام
م: بفرمایید
تهیونگ: میشه ا/ت رو بگی بیاد
م: ا/ت حالش خوب نیست میخواد استراحت کنه
تهیونگ: میخوام باهاش حرف بزنم زیاد طول نمیکشه
م: تو که دوسش نداری چرا اومدی دنبالش
تهیونگ: خاله جون تو که بهتراز هرکس از زندگی من خبر داری زن دوم بابام گفت که اگه از ا/ت جدا نشم به ا/ت میگه که مامان واقعیم نیست و بهش دروغ گفتم ولی من دلم نمیخواست
م: یعنی همین دختره دورا دوست نداری؟
تهیونگ: نه حتی به ا/ت هم گفتم میخوام باهاش صحبت کنم تروخدا بزار باهاش حرف بزنم مامان جون
م: میدونی چیه؟
تهیونگ: نه چیشده
م: فک کنم اگه بفهمی دیگه با ا/ت زندگی نمیکنی
تهیونگ: حتی با پسر دیگه ای هم باشه من باهاش میمونم
م: از دخترم چه انتظاری داری فک میکنی دخترم خیانت کاره مثل تو
تهیونگ: من که براتون توضیح دادم بزارید برم داخل باهاش صحبت کنم
م: خبر داری ا/ت حامله بوده
تهیونگ: چی؟
م: من خودم یه هفته پیش فهمیدم
تهیونگ: یعنی چی؟
م: الانم رفته دیگه بچه رو سقط کنه
تهیونگ: چرا؟ مگه میشه
م: اگه دوسش داری اون همین نیم ساعت پیش رفته سریع برو دنبالش
تهیونگ: کدوم بیمارستان؟
م: بغل بیمارستان خودش
تهیونگ: باشه من رفتم
ا/ت
دکتر: میتونی بری تموم شد
ا/ت: خیلی ممنون
منشی: خانم دکتر یکی اومده نمیره بیرون
دکتر: بیرونش کن
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: من باید بپرسم
دکتر: شما کی هستید اقا
تهیونگ: زنمه
دکتر: تو که گفتی شوهرت راضیه
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: از طرف من گفتی
دستمو گرفت رفتیم بیرون
تهیونگ: چرا به من نگفتی
ا/ت: خب نمیتونستم تو اونموقع با دورا خوب بودی
تهیونگ: خب چرا اومدی اینجا
ا/ت: چیکار میتونستم بکنم
تهیونگ: تو که خودت دکتری
#فیک
#کوک
part*⁴⁰
فردا
مامان ا/ت
دیلینگ دیلینگ
تهیونگ بود
تهیونگ: سلام
م: بفرمایید
تهیونگ: میشه ا/ت رو بگی بیاد
م: ا/ت حالش خوب نیست میخواد استراحت کنه
تهیونگ: میخوام باهاش حرف بزنم زیاد طول نمیکشه
م: تو که دوسش نداری چرا اومدی دنبالش
تهیونگ: خاله جون تو که بهتراز هرکس از زندگی من خبر داری زن دوم بابام گفت که اگه از ا/ت جدا نشم به ا/ت میگه که مامان واقعیم نیست و بهش دروغ گفتم ولی من دلم نمیخواست
م: یعنی همین دختره دورا دوست نداری؟
تهیونگ: نه حتی به ا/ت هم گفتم میخوام باهاش صحبت کنم تروخدا بزار باهاش حرف بزنم مامان جون
م: میدونی چیه؟
تهیونگ: نه چیشده
م: فک کنم اگه بفهمی دیگه با ا/ت زندگی نمیکنی
تهیونگ: حتی با پسر دیگه ای هم باشه من باهاش میمونم
م: از دخترم چه انتظاری داری فک میکنی دخترم خیانت کاره مثل تو
تهیونگ: من که براتون توضیح دادم بزارید برم داخل باهاش صحبت کنم
م: خبر داری ا/ت حامله بوده
تهیونگ: چی؟
م: من خودم یه هفته پیش فهمیدم
تهیونگ: یعنی چی؟
م: الانم رفته دیگه بچه رو سقط کنه
تهیونگ: چرا؟ مگه میشه
م: اگه دوسش داری اون همین نیم ساعت پیش رفته سریع برو دنبالش
تهیونگ: کدوم بیمارستان؟
م: بغل بیمارستان خودش
تهیونگ: باشه من رفتم
ا/ت
دکتر: میتونی بری تموم شد
ا/ت: خیلی ممنون
منشی: خانم دکتر یکی اومده نمیره بیرون
دکتر: بیرونش کن
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
تهیونگ: من باید بپرسم
دکتر: شما کی هستید اقا
تهیونگ: زنمه
دکتر: تو که گفتی شوهرت راضیه
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: از طرف من گفتی
دستمو گرفت رفتیم بیرون
تهیونگ: چرا به من نگفتی
ا/ت: خب نمیتونستم تو اونموقع با دورا خوب بودی
تهیونگ: خب چرا اومدی اینجا
ا/ت: چیکار میتونستم بکنم
تهیونگ: تو که خودت دکتری
#فیک
#کوک
۴۷.۱k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.