انگاه که مرا دید

◦•●◉✿ 𝚙. 𝟷𝟻✿◉●•◦
ات: من من واقعا متاسفم
جونگکوک: پس من پیر و خودشیفتم
پرش زمانی به دفتر جونگکوک
جونگکوک: لعنتی چطور میتونی یه این چهره جذاب بگی زشت و پیر هان؟
به چه حقی به من میگی
خوبه سر قشنگ منو شکوندی و الان
ایشا: جونگکوک
جونگکوک: بله
ایشا: کی بهت گفته تو زشتی
جونگکوک: به تو ربطی نداره
ایشا: جونگکوک من چندبار چند بار سر اون مسلعه ازت عذرخواهی کردم
من دوست دارم مثل قبل باهم باشیم
جونگکوک: ولی من به تو هیچ علاقه ای ندارم
ایشا: اون حرفای که به من زدی یعنی همیشون الکی بود هان؟
جونگکوک: می فهمی با من چی کار کردی؟؟
ایشا: تو دوست دختر داری اره؟؟
★ویو ات★
ات:وای چه گند بود هانا زد
ای بابا می دوباره داره دعوا میکنه وایسا برم بینم
اقای جعون
و ات در اتاق جونگکوک رو باز کرد
جونگکوک: اره دارم اره دارم و اون کسیه که از تو بهتره
ات: اقای جعون حالتون خوبه
که جونگکوک ات رو بغل کرد
ایشا: تو با اتی؟؟
یعنی اون از من بهتر بود
و ایشا از شرکت رفت

ات: چی کار می کنید
جونگکوک: با گریه خواهش می کنم بهت نیاز دارم
ات: اتفاقی براتون افتاد
جونگکوک: فقط اون راستش
جونگکوک گریه کرد و گفت
______
خماری ببخشید دیر گذاشتم تا اخرشب براتون یه پارت دیگه می زارم
_________

#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#سامسونگ
دیدگاه ها (۰)

𝑻𝒉𝒆 𝒔𝒕𝒐𝒓𝒚 𝒐𝒇 𝑱𝒖𝒏𝒈𝒌𝒐𝒐𝒌

سناریو

انگاه که مرا دید

سناریو

سه پارتی از هان: (وقتی عضو نهمی دعواتون میشه و توی کنسرت مجب...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط