رمان همسر اجباری پارت هفتاده وسه
#رمان_همسر_اجباری #پارت_هفتاده وسه
میشه از زیبا برام بگی.؟
آریا
بله
زیبا دیگه مال تونیست میدونم سخته اما زمان خودش همه چیزو درست میکنه سعی کن فراموش کنی
آنا سخته چیو فراموش کنم کل زندگیمو من عاشقش بودم حقم این کار زیبا نبود.
ببین آریا تو دنیا یه چیزایی هست که سهم آدم نیست و نداشتنشون بهتر از داشته هاست.
اما من با نبودن زیبا دیگه هیچ چیزی توسینم نمیزنه. خالیه من االن فقط یه رباتم.
آریا یه سوال
تو دنیا چی آرومت میکنه
ممممم نمیدونم .شاید مرگ
اما این کفره.
خب میدونم .ولی ارومم میکنه. میدونی آنا من اززیبا خیلی حمایت کردم از کاه واسه خودم کوه ساختم کسی جرات
نداشت حتی واقعیتو بهم بگه جلو چشم خودم با واقعیت میجنگیدم چون عاشق زیبا بودم اما االن همه اون پلهایی
که ساختم همه آرزوهام فرو ریختن این درد آور نیست.
ینی آریا روحش نابود شده. واقعا نابود شده.
همیشه از غصه خوردن زیاد بدم میومد.
آریا.منو اوردی بیرون خشک وخالی که نمیشه دلم بس بس میخواد
آریا متعجب گفت چی
گفتم بس بس دیگه همونا که سرده خوشمزه است.
بستنی تو این سرما واسه تو نه ....نه
خسیس بدبخت
چی تو ب من گفتی
مگه دروغ میگم االن که دقیقا بدبختی.خودت تعریف کردی اگه بستنی نگیری خسیسم میشی.
واسه خودت میگم
پس شکالت داغ.
باشه بمون اینجا.
رفت بعد چند دقیقه برگشت.با حالت بچه گونه ای خوردم که آریا بخنده اما نگامم نکرد گفتم عمو آریا
انگشت اشاره به دهن گرفتمو گفتم بازم میخوام
آریا تا منو دید متوجه شدم خنده اش اومد اما کنترلش کرد.چون گوشه چشاش جم شد وبعدش گفت بیا مال منم
واسه تو.بعد از خوردن مال آریا ک حتما لبم بهش نزده بود رو کرد سمتم و گفت بریم
داشتیم راه میرفتیم سمت خونه که آهنگ پلی کرد با گوشیش آریا
غم دنیاست وقتی عشقت دور از اینجاست
وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاست
غم دنیاست دل آدم بشه حساس
وقتی عشقت تو دلش نباشه
احساسنباشه احساس... غم دنیاست اون بره و ترکت کنه
هیچکسم نباشه که درکت کنه
غم دنیاست اون لحظه ی خداحافظ
Comments please :-D
میشه از زیبا برام بگی.؟
آریا
بله
زیبا دیگه مال تونیست میدونم سخته اما زمان خودش همه چیزو درست میکنه سعی کن فراموش کنی
آنا سخته چیو فراموش کنم کل زندگیمو من عاشقش بودم حقم این کار زیبا نبود.
ببین آریا تو دنیا یه چیزایی هست که سهم آدم نیست و نداشتنشون بهتر از داشته هاست.
اما من با نبودن زیبا دیگه هیچ چیزی توسینم نمیزنه. خالیه من االن فقط یه رباتم.
آریا یه سوال
تو دنیا چی آرومت میکنه
ممممم نمیدونم .شاید مرگ
اما این کفره.
خب میدونم .ولی ارومم میکنه. میدونی آنا من اززیبا خیلی حمایت کردم از کاه واسه خودم کوه ساختم کسی جرات
نداشت حتی واقعیتو بهم بگه جلو چشم خودم با واقعیت میجنگیدم چون عاشق زیبا بودم اما االن همه اون پلهایی
که ساختم همه آرزوهام فرو ریختن این درد آور نیست.
ینی آریا روحش نابود شده. واقعا نابود شده.
همیشه از غصه خوردن زیاد بدم میومد.
آریا.منو اوردی بیرون خشک وخالی که نمیشه دلم بس بس میخواد
آریا متعجب گفت چی
گفتم بس بس دیگه همونا که سرده خوشمزه است.
بستنی تو این سرما واسه تو نه ....نه
خسیس بدبخت
چی تو ب من گفتی
مگه دروغ میگم االن که دقیقا بدبختی.خودت تعریف کردی اگه بستنی نگیری خسیسم میشی.
واسه خودت میگم
پس شکالت داغ.
باشه بمون اینجا.
رفت بعد چند دقیقه برگشت.با حالت بچه گونه ای خوردم که آریا بخنده اما نگامم نکرد گفتم عمو آریا
انگشت اشاره به دهن گرفتمو گفتم بازم میخوام
آریا تا منو دید متوجه شدم خنده اش اومد اما کنترلش کرد.چون گوشه چشاش جم شد وبعدش گفت بیا مال منم
واسه تو.بعد از خوردن مال آریا ک حتما لبم بهش نزده بود رو کرد سمتم و گفت بریم
داشتیم راه میرفتیم سمت خونه که آهنگ پلی کرد با گوشیش آریا
غم دنیاست وقتی عشقت دور از اینجاست
وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاست
غم دنیاست دل آدم بشه حساس
وقتی عشقت تو دلش نباشه
احساسنباشه احساس... غم دنیاست اون بره و ترکت کنه
هیچکسم نباشه که درکت کنه
غم دنیاست اون لحظه ی خداحافظ
Comments please :-D
۱۸.۷k
۰۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.