پارت88 دلبربلا
#پارت88 #دلبربلا
عجب جمله حکیمانه ای شد یادم باشه یه جا بنویسمش
سونیا هم اومد تو و نشست رو اپن
بچه ها حرف میزدن منم مشغول کارم بودم و همینطوری بهشون گوش میدادم
دنیا:وای بچه ها قیافه راشا دیدنی بود
بچم انقد حس میکنم عذاب وجدان داشت البته تو قیافش که چیزی مشخص نبود حس دوازدهمم اینو بهم گفت
سونیا یکی کوبید رو گردن دنیا و گفت
_کی می خوای آدم بشی؟
_هیچوقت
_میگم بچه ها
دوتاشون گفتن
_ها؟
_من که میگم فهمیدن کار ماس مهام انقد خونسرد و مرموز نگام میکرد که تو نگاهش خر خودتیو خوندم
سونی:آره مطمئنم سامان هم فهمید ولی به کبد خدابیامرز عمه بابابزرگم مهمه مگه؟
همونطوری که در قابلمه رو میزاشتم گفتم
_معلومه که نه
اندکی دیگم زر زدیم تا غذا آماده شد
میزو چیدیم و مشغول خوردن شدیم
وقتی قابلمه رو هم خوردیم بدون اینکه کسی به میز نگاهم بکنه رفتیم اتاقمون
خودمو شوت کردم رو تخت و گوشیمو برداشتم
یه مسیج از یه شماره نا شناس رو گوشیم بود
بازش کردم
_من همه نیستم باورت کنم
وات؟هن؟ها؟چی شد؟این کدوم خریه؟این چیه فرستاده؟
هجده بار دیگه خوندمش ولی به نتیجه ای نرسیدم
البته یه حدسایی میزنم
با یه لگد در اتاقشونو باز کردم
هر دو تو جاشون نشستن
_چته وحشی
_زر نزن ببین این چی میگه
گوشیمو پرت کردم سمت سونیا
بعد از اینکه هفت بار خوندش به یه نقطه خیره شد و همونطوری گوشیو انداخت سمت دنیا
دنیا هم چن باری خوندش و گفت
_خب الاغ وقتی یه زری میزنی بگو کدوم خری هستی منظورت چیه
_من میدونم کیه؟
دوتا شون هنزمان گفتن
_بخدا مهامه
دنیا پرید سمتم و گفت
_خب مطمئن که نیستیم یه زنگ بهش بزن
سونیا اومد جلو و گفت
_منگل زنگ بزنه چی بگه؟
_بگه تو کدوم اسب آبی هستی که مفهومی پی ام میدی
_اونم جواب داد
_خو امتحانش که ضرر نداره
راست میگفت
شمارشو گرفتم و انگشت اشارمو به نشونه ساکت گذاشتم رو بینیم
آویزون شدن که بزن رو آیفون
گوشیو رو حالت بلند گو گذاشتم و منتظر شدم تا جواب بده
البته یه جورایی مطمئن بودم جواب نمیده
داشتم فکر میکردم که یهو تماس وصل شد ولی هیچی نگفت
تصمیم گرفتم من حرف بزنم
_ببین یارو من اونی که تو فک میکنی نیستم برو دنبال اهلش اگه قصدت مزاحمته باید بگم زدی به کاهدون دانشمند دیگم مزاحم بشی جوری میزنمت صدای شیهه اسب بدی روشنه؟
تا اومدم قطع کنم گفت
_میخوای بگی کار تو نیس؟
شناختمش خودش بود
ولی گفتم
_من تا نفهمم تو کدوم بزغاله ای هستی و کدوم کارو میگی چی بگم مهندس؟
لایک و کامنت فراموش نشه😉
عجب جمله حکیمانه ای شد یادم باشه یه جا بنویسمش
سونیا هم اومد تو و نشست رو اپن
بچه ها حرف میزدن منم مشغول کارم بودم و همینطوری بهشون گوش میدادم
دنیا:وای بچه ها قیافه راشا دیدنی بود
بچم انقد حس میکنم عذاب وجدان داشت البته تو قیافش که چیزی مشخص نبود حس دوازدهمم اینو بهم گفت
سونیا یکی کوبید رو گردن دنیا و گفت
_کی می خوای آدم بشی؟
_هیچوقت
_میگم بچه ها
دوتاشون گفتن
_ها؟
_من که میگم فهمیدن کار ماس مهام انقد خونسرد و مرموز نگام میکرد که تو نگاهش خر خودتیو خوندم
سونی:آره مطمئنم سامان هم فهمید ولی به کبد خدابیامرز عمه بابابزرگم مهمه مگه؟
همونطوری که در قابلمه رو میزاشتم گفتم
_معلومه که نه
اندکی دیگم زر زدیم تا غذا آماده شد
میزو چیدیم و مشغول خوردن شدیم
وقتی قابلمه رو هم خوردیم بدون اینکه کسی به میز نگاهم بکنه رفتیم اتاقمون
خودمو شوت کردم رو تخت و گوشیمو برداشتم
یه مسیج از یه شماره نا شناس رو گوشیم بود
بازش کردم
_من همه نیستم باورت کنم
وات؟هن؟ها؟چی شد؟این کدوم خریه؟این چیه فرستاده؟
هجده بار دیگه خوندمش ولی به نتیجه ای نرسیدم
البته یه حدسایی میزنم
با یه لگد در اتاقشونو باز کردم
هر دو تو جاشون نشستن
_چته وحشی
_زر نزن ببین این چی میگه
گوشیمو پرت کردم سمت سونیا
بعد از اینکه هفت بار خوندش به یه نقطه خیره شد و همونطوری گوشیو انداخت سمت دنیا
دنیا هم چن باری خوندش و گفت
_خب الاغ وقتی یه زری میزنی بگو کدوم خری هستی منظورت چیه
_من میدونم کیه؟
دوتا شون هنزمان گفتن
_بخدا مهامه
دنیا پرید سمتم و گفت
_خب مطمئن که نیستیم یه زنگ بهش بزن
سونیا اومد جلو و گفت
_منگل زنگ بزنه چی بگه؟
_بگه تو کدوم اسب آبی هستی که مفهومی پی ام میدی
_اونم جواب داد
_خو امتحانش که ضرر نداره
راست میگفت
شمارشو گرفتم و انگشت اشارمو به نشونه ساکت گذاشتم رو بینیم
آویزون شدن که بزن رو آیفون
گوشیو رو حالت بلند گو گذاشتم و منتظر شدم تا جواب بده
البته یه جورایی مطمئن بودم جواب نمیده
داشتم فکر میکردم که یهو تماس وصل شد ولی هیچی نگفت
تصمیم گرفتم من حرف بزنم
_ببین یارو من اونی که تو فک میکنی نیستم برو دنبال اهلش اگه قصدت مزاحمته باید بگم زدی به کاهدون دانشمند دیگم مزاحم بشی جوری میزنمت صدای شیهه اسب بدی روشنه؟
تا اومدم قطع کنم گفت
_میخوای بگی کار تو نیس؟
شناختمش خودش بود
ولی گفتم
_من تا نفهمم تو کدوم بزغاله ای هستی و کدوم کارو میگی چی بگم مهندس؟
لایک و کامنت فراموش نشه😉
۱۲.۱k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.