❌ اصکی ممنوع ❌
❌ اصکی ممنوع ❌
ادامه پارت قبل
"Devastating retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part82
☆☆☆
لارا هم برام آب پرتقال گرفت.
با خوشحالی مشغول خوردن شدم و برای اینکه سیترا رو حرص بدم گفتم: دختر عمو به نظرم تو حتی نصف کوک جذاب نیستی، واقعا خوش شانسی که اون دوست داره!
سکوت برقرار شد و همه دخترا با بهت بهم نگاه کردن!
تازه فهمیدم چی گفتم!
لبم رو گاز گرفتم و خواستم عذر خواهی کنم که سیترا با اخم گفت: کجای اون بانی فاکر جذابه؟ با اون دندونای خرگوشیش!
همه نفس آسوده ای کشیدیم و لیسا گفت: بی انصاف نباشین آلفاجم، اگه فقط یه مرد باشه که از لحاظ فیس و تیپ به شما بیاد همین بانی فاکره!
لارا اضافه کرد: ترکیب آمریکایی و کره ای ازش یه نژاد خاص و هات ساخته!
سیترا کفگیر داغ رو تحدید وارانه تکون داد: مثل اینکه اون چشم همتون رو گرفته!
با تعجب گفتم: عاح خدای من، اون داره حسودی میکنه!
همه دخترا گفتن: اوووووو!
سیترا سوسیس داغی به سمتم پرت کرد: توله ی ناسپاس صداتو ببر!
سوسیس رو گذاشتم تو دهنم و هومی کشیدم: نگران نباش، ددی بانی از تو خوشش اومده!
لیسا کمی آرد تو هوا پخش کرد: اونا تو تقدیر همن چه رمانتیک!
یکی دیگه از دخترا با ذوق گفت: یعنی ممکنه آلفاجم ازدواج کنه و ما تو کلیسا روی سرش گل بریزیم؟
با این حرف همه دخترا با ذوق جیغ کشیدن!
خندم گرفته بود....
کی باورش میشد اینا یه گله گرگ وحشی ان؟!
مرا که تازه بهمون ملحق شده بود لبخند زد و با لهجه شیرینش گفت: من ارزومه بچه سیترا رو ببینم!
با این حرف حتی منم ذوق زده شدم!
سیترا با حرص رو به مرا گفت: تو به زبونت برای وکالت تو دادگاه نیاز داری، پس چرا داری کاری میکنی که از حلقومت بکشمش بیرون؟
مرا بدون ترس به سیترا نزدیک شد و با لوندی موهاشو دور انگشتش پیچوند: یه بچه گوگولی خوشگل که زیبایی تو و جذابیت جئون رو به ارث میبره!
سیترا عاقبت عصبی شد و کفگیر رو کوبید تو سینک: این مسخره بازیا رو تمومش کنین، اصلا حواستون هست اون دشمن قسم خورده منه؟
.... ادامه دارد....
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
ادامه پارت قبل
"Devastating retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part82
☆☆☆
لارا هم برام آب پرتقال گرفت.
با خوشحالی مشغول خوردن شدم و برای اینکه سیترا رو حرص بدم گفتم: دختر عمو به نظرم تو حتی نصف کوک جذاب نیستی، واقعا خوش شانسی که اون دوست داره!
سکوت برقرار شد و همه دخترا با بهت بهم نگاه کردن!
تازه فهمیدم چی گفتم!
لبم رو گاز گرفتم و خواستم عذر خواهی کنم که سیترا با اخم گفت: کجای اون بانی فاکر جذابه؟ با اون دندونای خرگوشیش!
همه نفس آسوده ای کشیدیم و لیسا گفت: بی انصاف نباشین آلفاجم، اگه فقط یه مرد باشه که از لحاظ فیس و تیپ به شما بیاد همین بانی فاکره!
لارا اضافه کرد: ترکیب آمریکایی و کره ای ازش یه نژاد خاص و هات ساخته!
سیترا کفگیر داغ رو تحدید وارانه تکون داد: مثل اینکه اون چشم همتون رو گرفته!
با تعجب گفتم: عاح خدای من، اون داره حسودی میکنه!
همه دخترا گفتن: اوووووو!
سیترا سوسیس داغی به سمتم پرت کرد: توله ی ناسپاس صداتو ببر!
سوسیس رو گذاشتم تو دهنم و هومی کشیدم: نگران نباش، ددی بانی از تو خوشش اومده!
لیسا کمی آرد تو هوا پخش کرد: اونا تو تقدیر همن چه رمانتیک!
یکی دیگه از دخترا با ذوق گفت: یعنی ممکنه آلفاجم ازدواج کنه و ما تو کلیسا روی سرش گل بریزیم؟
با این حرف همه دخترا با ذوق جیغ کشیدن!
خندم گرفته بود....
کی باورش میشد اینا یه گله گرگ وحشی ان؟!
مرا که تازه بهمون ملحق شده بود لبخند زد و با لهجه شیرینش گفت: من ارزومه بچه سیترا رو ببینم!
با این حرف حتی منم ذوق زده شدم!
سیترا با حرص رو به مرا گفت: تو به زبونت برای وکالت تو دادگاه نیاز داری، پس چرا داری کاری میکنی که از حلقومت بکشمش بیرون؟
مرا بدون ترس به سیترا نزدیک شد و با لوندی موهاشو دور انگشتش پیچوند: یه بچه گوگولی خوشگل که زیبایی تو و جذابیت جئون رو به ارث میبره!
سیترا عاقبت عصبی شد و کفگیر رو کوبید تو سینک: این مسخره بازیا رو تمومش کنین، اصلا حواستون هست اون دشمن قسم خورده منه؟
.... ادامه دارد....
(نویسنده سراب)
(از روبیکا)
ناشناس ما:🖤✨
https://nazarbazi.timefriend.net/16750082778186
ما رو به دوستاتون معرفی کنین:🖤🔥
https://rubika.ir/joinc/BGDEIHIF0HQARFFQLKQQIJWDALZDMJBY
۴.۸k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.