استاد سرد اما جذاب

☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت : 39

که با این حرفش یهو همه جارو سکوت فرا گرفت

تا خواستم دهنمو باز کنم حرف بزنم که با

هیسی که سانا گفت خفه خون گرفتم

*بعد از چند مین

سرم تو گوشیم بود و داشتم تو اینستا

می‌چرخیدم که یهو با صدای جیغ و داد

دخترا و هجوم بردنشون به سمت در از

ترس گوشیم پرت شد بالا و افتاد زمین آها بیا

اینم از شانس ما همینو کم داشتیما هوووف

گوشیو برداشتم تا ببینم چیزیش نشده ای

بابا گلسش شکسته بود و ترک خورده بود

گوشیو برش داشتم از رو زمین و گذاشتم

تو کیفم و کیفمو انداختم دور گردنم تا نبرنش

( احساس می‌کنم ا.ت یکم رگه ی ایرانی داره😂)

همین که سرمو بالا آوردم ....
دیدگاه ها (۸)

😶🫣#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_کار_نیست ...

⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡☆عمارت☆پارت :6جولیا :نه دیگه برو ...

یعنی میخوای منم بمیرم؟ولی من ازت قطع امید نکردم و بهت امیدوا...

رفتم سمت اتاق نامجون و از دکتر خواستم که بزاره وارد بشم،بعد ...

رسیدیم خونه وقتی از ماشین میخواستم پیاده بشم فیلیکس سری از م...

پارت ۱ / سناریو:بخاطر تو(موقعیت:اتاق هانا)(زمان:ساعت ۷:۰۰ رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط