مه آلود

مه آلود
Part ⁵
ویو کلارا
یه حموم یک ساعتی گرفتم و همون تو حموم لباس پوشیدم و حوله رو دور موهام پیچیدم از حموم اومدم بیرون و موهام و سشوار گرفتم جلوی ایینه روتین پوستی انجام دادم و با گوشیم ور رفتم اونقدر تو اینترنت گشته بودم که حواسم به ساعت نبود
تق تق تق صدای در*
بله؟
= کلارا منم نیکول
بیا تو
اومد داخل*
= کلارا مهمونا اومدن
یه نگاهی به ساعت کردم هوفف کی ساعت شد هشت
خیله خب برو بیرون منم لباس مو عوض کنم میام
گوشی و زدم به شارژ و به طرف کمد رفتم یع لباس نسبتن کوتاه انتخاب کردم (عکسشو میزارم)
و پرت کردم روی تخت به سمت دستشویی رفتم و مسواک زدم
بعد مسواک زدنم یه ادامس تو دهنم گذاشتم و به طرف همون لباسام رفتم و پوشیدمشون یه ارایش لایت و ساده ای کردم و عطر شیرینم و زدم و از اتاق خارج شدم

=هی (اروم)
کیه؟ (کنجکاو)
=(خنده اروم) منم نیکول
کجایی؟
= سمت راستت
هین اروم دختر ترسیدم
=(خنده اروم) ببخشید کلارا این داماد واقعا خیلی جذابه خدا دوست داره نیشخند
اره چه جورم دوسم داره
م/ ک کلارا بدو بیا بشین
باشه
ویو کلارا
رفتم و خانومانه بهشون خوش امد گفتم و رو یه مبل تکنفره جلوی جیهوپ نشستم
نیکول راست میگفت واقعا از سه سال پیش خوشتیپ شده

اسلاید دوم لباس کلارا

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۶)

مه آلودPart ⁶ویو جیهوپاین چرا اینقدر لباساش کوتاهه (تو دلش)ه...

مه آلود Part ⁷_ باید جلو بقیه یجور نشون بدی انگار همو دوست د...

مه آلودPart ⁴ویو کلارا سریع با گریه از اتاق کار پدرم خارج شد...

Part 1زندگی دوباره#درخواستی#درخواستی _شاید فکر کنی خوردن حسر...

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۷

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط